شب شب عشق
5522
58
- ذاکر: مهدی رسولی
- سبک: شعر مدح
- موضوع: حضرت زهرا (س)
- سال: 1397
شب شب عشق شب نور شبی بالاتر
شبی از صبح ملاقات خدا زیباتر
از دل عرش شب حادثه پیغام رسید
حاصل سیب بهشتی به سرانجام رسید
جبرئیل آمده پیداست که او خوش خبر است
کوثرآورده و یا سوره قدری دگر است
یا محمد غم دوران یتیمی سر شد
ابتر آن است که محروم از این کوثر شد
هرچه خیر است در عالم همه دادیم به تو
غم به دل راه مده فاطمه دادیم به تو
سورهها بینفس فاطمه تفسیر نداشت
یا اگر داشت دگر آیه تطهیر نداشت
برکت اوست که اسلام دوام آوردست
کیست جز او که به دنیا دو امام آوردست
نسل در نسل علی نور امامت با اوست
صحنه گردانی فردای قیامت با اوست
او که آزاد شود بنده زگردنبندش
در صف حشر شفاعت بکند لبخندش
به فقیران و اسیران برسد افطارش
و به فریاد دل ما فُطِمَه مِن النَّارش
هرکجا او برود نور و حیا آنجایند
در تماشای حجابش همه نابینایند
خِشت بر خِشت اگر خانه او از گِل بود
در جهازش ولی از عشق هزاران دل بود
خانهای را که نیامد به جهان تکرارش
غرق تسبیح خدا بود در و دیوارش
خانهای را که ملک سجده به بامش میکرد
مصطفی اول هر صبح سلامش میکرد
تشنه لب آمدهام تا که به دریا برسم
همه را گفتم و گفتم که به اینجا برسم
احترام دل زهرا به همه واجب بود
او فقط کُفو علی بن ابیطالب بود
مرتضی را همه آئینه زهرا گفتند
آذریها چقدر پخته و زیبا گفتند
فاطمه یعنی نبی یعنی علی یعنی حسن
فاطمه یعنی حسین ریشه بیدادی کسن
فاطمه یعنی آدنّنان هامی کفر اهلی اسن
فاطمه یعنی گَرَک بو آدا قربان کسهسن
فاطمه کیست؟ نه افسانه و نه آمال است
این همه فیض فقط حاصل هجده سال است
او جوان بود ولی پیر خرد در بندش
گشتهام نیست نگردید پی مانندش
یک جوان بود که جبران خطای همه بود
یک نفر پای علی ماند که او فاطمه بود
مثل زهرا کسی انقدر دلش محکم نیست
انقلابیتر از او در همهی عالم نیست
چارده قرن گذشتهست از این درس به ما
انقلابی که به پا کرد رسیدهست به ما
این چهل سال دمی راه به ما بسته نشد
فاطمه لحظهای از گفتن حق خسته نشد
مومن آن است که در عشق حماسی باشد
خنده و گریه عشّاق سیاسی باشد
انقلاب از پی تجدید نظر هرگز نیست
غیرخون شهدا هیچ خطی قرمز نیست
فاطمه آمد و الگوی جوان داد به ما
او جلودار شد و راه نشان داد به ما
عرصه هربار که شد تنگ جوانها بودند
مغز فرماندهی جنگ جوانها بودند
ما در این راه مسیری به خدا میجوییم
آخرین بیت ز دلتنگی خود میگوییم
عمر ما رفت بگو وعده دیدارکجاست؟
ای نسیم سحرآرامگه یارکجاست؟
این مسیر عشقه این مسیر نوره
این مسیر ما تا صبح ظهوره
نه چهل سال که هزار و چهارصدو چهل ساله
که خدا به انقلاب فاطمه میباله
لبیکِ یا فاطمه
شبی از صبح ملاقات خدا زیباتر
از دل عرش شب حادثه پیغام رسید
حاصل سیب بهشتی به سرانجام رسید
جبرئیل آمده پیداست که او خوش خبر است
کوثرآورده و یا سوره قدری دگر است
یا محمد غم دوران یتیمی سر شد
ابتر آن است که محروم از این کوثر شد
هرچه خیر است در عالم همه دادیم به تو
غم به دل راه مده فاطمه دادیم به تو
سورهها بینفس فاطمه تفسیر نداشت
یا اگر داشت دگر آیه تطهیر نداشت
برکت اوست که اسلام دوام آوردست
کیست جز او که به دنیا دو امام آوردست
نسل در نسل علی نور امامت با اوست
صحنه گردانی فردای قیامت با اوست
او که آزاد شود بنده زگردنبندش
در صف حشر شفاعت بکند لبخندش
به فقیران و اسیران برسد افطارش
و به فریاد دل ما فُطِمَه مِن النَّارش
هرکجا او برود نور و حیا آنجایند
در تماشای حجابش همه نابینایند
خِشت بر خِشت اگر خانه او از گِل بود
در جهازش ولی از عشق هزاران دل بود
خانهای را که نیامد به جهان تکرارش
غرق تسبیح خدا بود در و دیوارش
خانهای را که ملک سجده به بامش میکرد
مصطفی اول هر صبح سلامش میکرد
تشنه لب آمدهام تا که به دریا برسم
همه را گفتم و گفتم که به اینجا برسم
احترام دل زهرا به همه واجب بود
او فقط کُفو علی بن ابیطالب بود
مرتضی را همه آئینه زهرا گفتند
آذریها چقدر پخته و زیبا گفتند
فاطمه یعنی نبی یعنی علی یعنی حسن
فاطمه یعنی حسین ریشه بیدادی کسن
فاطمه یعنی آدنّنان هامی کفر اهلی اسن
فاطمه یعنی گَرَک بو آدا قربان کسهسن
فاطمه کیست؟ نه افسانه و نه آمال است
این همه فیض فقط حاصل هجده سال است
او جوان بود ولی پیر خرد در بندش
گشتهام نیست نگردید پی مانندش
یک جوان بود که جبران خطای همه بود
یک نفر پای علی ماند که او فاطمه بود
مثل زهرا کسی انقدر دلش محکم نیست
انقلابیتر از او در همهی عالم نیست
چارده قرن گذشتهست از این درس به ما
انقلابی که به پا کرد رسیدهست به ما
این چهل سال دمی راه به ما بسته نشد
فاطمه لحظهای از گفتن حق خسته نشد
مومن آن است که در عشق حماسی باشد
خنده و گریه عشّاق سیاسی باشد
انقلاب از پی تجدید نظر هرگز نیست
غیرخون شهدا هیچ خطی قرمز نیست
فاطمه آمد و الگوی جوان داد به ما
او جلودار شد و راه نشان داد به ما
عرصه هربار که شد تنگ جوانها بودند
مغز فرماندهی جنگ جوانها بودند
ما در این راه مسیری به خدا میجوییم
آخرین بیت ز دلتنگی خود میگوییم
عمر ما رفت بگو وعده دیدارکجاست؟
ای نسیم سحرآرامگه یارکجاست؟
این مسیر عشقه این مسیر نوره
این مسیر ما تا صبح ظهوره
نه چهل سال که هزار و چهارصدو چهل ساله
که خدا به انقلاب فاطمه میباله
لبیکِ یا فاطمه
نظرات
نظری وجود ندارد !