السلامُ علی مادر

(اَلسَّلامُ عَلیٰ
مادرِ ساقیِ کربلا) ۲

اَلسَّلامُ عَلیٰ
اُسوه‌ی صبر و عشق و وفا

غرقِ خون دَسته گُلامون
وقتی پَرپَر شدن، تازه شِکُفتن

مادرای شهدامون
به اُم‌ُّالبَنین اِقتِدا کردن و گفتن

(اولادی، و مَن تَحتَ الخَضراء) ۲
(کُلُّهُم بِفِداءِ اَباعبدلله) ۲

(اُمُّ‌البَنین بی‌بی‌جان، اُمُّ‌البَنین بی‌بی‌جان
اُمُّ‌البَنین بی‌بی‌جان) ۳

از شمال تا جنوب
ماهمه در کنار همیم
هر قَدَم هر قَسَم با همیم

سرخ و سبز و سفید
ماهمه زیرِ یک پرچمیم

نوجَوونا و جَوونا
جَوونه‌ی درختِ انقلاب هستن

دخترای کشور ما
مدافعانِ سَنگرِ حجاب هستن

(اولادی، و مَن تَحتَ الخَضراء) ۲
(کُلُّهُم بِفِداءِ اَباعبدلله) ۲

(اولادی، و مَن تَحتَ الخَضراء) ۲
(کُلُّهُم بِفِداءِ اَباعبدلله) ۲

(اُمُّ‌البَنین بی‌بی‌جان، اُمُّ‌البَنین بی‌بی‌جان
اُمُّ‌البَنین بی‌بی‌جان) ۲

می‌کُشه زینبو
روضه‌ی مَشک‌و دستِ قلم

پیشِ چشمِ رباب
(حَرمَله رفت به سمتِ حَرَم) ۲

روضه می‌خونه سکینه
میگه عَمودِ آهنینو، بی‌هوا زد

ماجرای پسراشو
همین که اُمُّ‌البَنین شنید، صدا زد:

(اولادی، و مَن تَحتَ الخَضراء) ۲
(کُلُّهُم بِفِداءِ اَباعبدلله) ۲