سید مجید بنی فاطمه

من از خاک پای تو سر بر ندارم

1394
6
من از خاک پای تو سر بر ندارم
مگر لحظه‌ای که دگر سر ندارم

مگیر از سرم سایه‌ی چادرت را
پناهی از این خیمه بهتر ندارم

بگیر از سر لطف جان مرا هم
ببخشا اگر جان دیگر ندارم

بخوانم به فرزندیت که امیدی
به غیر از دعاهای مادر ندارم

تو محشر به پا می‌کنی در قیامت
چنان که هراسی ز محشر ندارم

به داغ تو خون گریه کردم هنوزم
خبر از دل خون حیدر ندارم

نه اینکه نشد اشک چشمم دوایت
خودت خواستی مرگ باشد شفایت

فدای صدای سلام نمازت
چرا در نمی‌آید امشب صدایت

غریبی نکن با غریبِ مدینه
منم فاطمه یارِ درد آشنایت

چه دنیای تلخی‌ست دنیای بی‌تو
برای منِ بی‌کس و بچه‌هایت

اگر ماندنت بسته بر خواهشم بود
نگفتی چرا تا بیافتم به پایت

به آتش زدی تا بمیری برایم
الهی بمیرم برایت

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش