محمدحسین پویانفر

من از این دنیای نیرنگ

2128
21
من از این دنیای نیرنگ وفریب
آمدم سوی غریب ابن غریب

نوکر سرخورده‌ات برگشته است
بازکن آغوش خود را ای حبیب

درد دارم که سر صبح آمدم
نا امیدم از مداوای طبیب

سایه‌ات را از سر من بر مدار
می‌رسد بی تو بلای عنقریب

من کجا و این همه آقایی‌ات
می‌نشینی با گدای نا‌نجیب

حیف عمرم با گناهانم گذشت
حیف از روی تو ماندم بی‌نصیب

آخرش ما را نبردی کربلا
لا اقل اینجا بیاور بوی سیب

فاطمیه می‌شوم با فاطمه
ندبه خوان هر فراز و هر نشیب

بی هوا حوریه را سیلی زدند
گوش او دارد صداهای مهیب

آن دری که سوخت بر رویش شکست
زیرلب می‌خواند علی اَمَّن یُجیب

از همان وقتی که افتاد زمین
مادرت حساسیت دارد به شیب

می رود زهرا به دنبال حسین
از همین حالا به گودال حسین

از روی تل دیدم هوا شد تیره و تاریک
وقتی سنان سرنیزه‌اش را بی هوا انداخت

این نیزه بر پهلو نشستن های در گودال
ما را به یاد پهلوی خیر النساء انداخت

لعنت به شمر و خنجر کندی که با تندی
ما را پس از پنجاه سال از هم جدا انداخت

انگار الان آمده از علقمه گودال
برسینه تو چکمه‌هایش ردپا انداخت

انگشترت را ساربان برده خبر دارم
انگشت را اما نفهمیدم کجا انداخت

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش