سید مجید بنی فاطمه

اگر می‌خواستی سوزی در آتش حاصل ما را

1513
27
اگر می‌خواستی سوزی در آتش حاصلِ ما را
چرا با داغِ زهرا آشنا کردی دلِ ما را

اگر می‌خواستی خاکسترِ ما را دَهی بَر باد
(چرا با گریه بَر زهرا عَجین کردی گِلِ ما را)۲

(به جُرمِ معصیت خواهی بسوزانی بسوز اما)۲
(مَسوزان پیشِ چشمِ قاتلِ زهرا دل ما را)۲

تو می‌دانی که ما پروانه‌ها ممنونِ زهرائیم
که روشن می‌کند هرشب چراغِ محفلِ ما را

در آن روزی که هر کس راهِ‌حل مشکلی گوید
(به هر شکلی که زهرا خواست حل کن مشکلِ ما را)۲

کسی در سنِّ هجده‌سالگی پهلو نمی‌گیرد
کسی در خانه‌اش از مَحرَمِ خود رو نمی‌گیرد

جوان وقتِ نشستن از کسی یاری نمی‌خواهد
و تا برخاست از جا دست بَر زانو نمی‌گیرد

ولی زهرای‌من این روزها یک دست بَر پهلو
و دستِ دیگرش را هم به رویِ گونه می‌گیرد

نمی‌بینم که بنشاند به زانو کودکانش را
بغل می‌گیرد امّا یاری از بازو نمی‌گیرد

به دستی می‌کِشَد بر گیسویِ طفلانِ خود شانه
به دستِ دیگر اما موج را از مو نمی‌گیرد

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش