خدا با سر رسوندت تو خرابه

خدا با سَر رسوندت تو خرابه
همه می‌گفتند این دختر یتیمه

واست اَسبابِ زحمت بودم انگار
آخه حالِ سَرِت خیلی وخیمه

سرت را با طَبَق واسم آوردند
سرت با احترام اومد کنارم

کجان اون دخترای شام حالا؟
ببینن که بابام اومد کنارم

یه وقت فکر نکنی، لکنت گرفتم
من از ذوقم همه، حرفام یادم رفت

نمیشد که روی، پاهام بایستم
تو رو دیدم، همه دردام یادم رفت

باهات قهرم تو راه که گم شدم من
اصن از من نپرسیدی کجایی؟

نبودی زجر با دستای سنگین
اصن بگذر خودت خوبی بابایی؟

سَرَم آره یه ذره درد دارم
پاهام زخمه، دیگه خیلی دویدم

موهام کمتر شده، سوخته یه ذره
ولی واست ببین، شونه کشیدم

من فقط یکم موهام سوخته شده
ای بابا، بابا، بابا، بابا....

(با پای پُر وَرمَم دردِسرِ حرمَم
همه میگن خیلی شبیه مادرمَم)۳

(تار می‌بینم، سَرَم سنگینه)۲
(عجب دستی داشت، خیرنبینه خیرنبینه )۲

( بیابون بود و منه سرگردون )۲
( عجب دستی داشت، نامُسَلمون نامُسَلمون )۲

(با پای پُر ورمَم، دردسر حرمَم،
همه میگن خیلی شبیه مادرمَم)۲

(حسین)۱۰