توان واژه کجا و مدیح گفتن او
1545
13
- ذاکر: محمدحسین پویانفر
- سبک: شعر روضه
- موضوع: فاطمیه
- مناسبت: شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
- سال: 1400
توان واژه کجا و مَدیح گفتن او
قَلم قناریِ گُنگی است در سرودن او
کشاندنش به صَحارِی شعر ممکن نیست
کُمِیتِ معجزه لنگ است پیش توسَنِ او
چه دختری که پدر پشت بوسهها میدید
کلید گُلشن فردوس را به گردن او
چه همسری که برای علی به حَظِّ حضور
طلوع باورِ معراج داشت دیدن او
چه مادری که به تفسیر روز عاشورا
حریم مدرسهی کربلاست دامن او
بمیرم آن همه احساس بیتعلق را
که بار پیرهنی را نمیکشد تن او
دمی که فاطمه تسبیح گریه بردارد
حیا چه میچکد از چلچراغ شیوَن او
یکی بیاد کمک قیامته حرم
به زیر دست و پاست چادر مادرم
یکی بیاد کمک ما خیلی بیکسیم
مُغَیره میخنده
یکی بیاد کمک ما خیلی بیکسیم
همه عوض شدن نمیشه باورم
آتیش زخمِزبون دشنام
مُغَیره میخنده به غربت بابام
مرگ و جلو چشام دیدم
تا مادرم افتاد زمین جلو چشمام
خدا به خیر کنه میون شعلهها
برا چی مادرم فضّه رو زد صدا
شیرِ خدا علی شد پدر شهید
تقاص خِیبر و گرفت یه بیحیا
غربت گرفته دنیا رو
داره میریزه خون از چِشِ مِسمارو
کشتن حضرت زهرا رو
کشون کشون بردن تو کوچه مولا رو
در آن ساعت که در میسوخت پرسیدی کجا بودم
تو میخوردی کتک من هم به زیر دست و پا بودم
از گودال صدا میاد شمر داره کجا میاد
خولی داره واسه چی سمت قتلگاه میاد
به لحظهی بریدن سرت آه میکشم
برای ضجههای مادرت آه میکشم
حسین آه آه آه
حسین آه آه آه
قَلم قناریِ گُنگی است در سرودن او
کشاندنش به صَحارِی شعر ممکن نیست
کُمِیتِ معجزه لنگ است پیش توسَنِ او
چه دختری که پدر پشت بوسهها میدید
کلید گُلشن فردوس را به گردن او
چه همسری که برای علی به حَظِّ حضور
طلوع باورِ معراج داشت دیدن او
چه مادری که به تفسیر روز عاشورا
حریم مدرسهی کربلاست دامن او
بمیرم آن همه احساس بیتعلق را
که بار پیرهنی را نمیکشد تن او
دمی که فاطمه تسبیح گریه بردارد
حیا چه میچکد از چلچراغ شیوَن او
یکی بیاد کمک قیامته حرم
به زیر دست و پاست چادر مادرم
یکی بیاد کمک ما خیلی بیکسیم
مُغَیره میخنده
یکی بیاد کمک ما خیلی بیکسیم
همه عوض شدن نمیشه باورم
آتیش زخمِزبون دشنام
مُغَیره میخنده به غربت بابام
مرگ و جلو چشام دیدم
تا مادرم افتاد زمین جلو چشمام
خدا به خیر کنه میون شعلهها
برا چی مادرم فضّه رو زد صدا
شیرِ خدا علی شد پدر شهید
تقاص خِیبر و گرفت یه بیحیا
غربت گرفته دنیا رو
داره میریزه خون از چِشِ مِسمارو
کشتن حضرت زهرا رو
کشون کشون بردن تو کوچه مولا رو
در آن ساعت که در میسوخت پرسیدی کجا بودم
تو میخوردی کتک من هم به زیر دست و پا بودم
از گودال صدا میاد شمر داره کجا میاد
خولی داره واسه چی سمت قتلگاه میاد
به لحظهی بریدن سرت آه میکشم
برای ضجههای مادرت آه میکشم
حسین آه آه آه
حسین آه آه آه
نظرات
نظری وجود ندارد !