من از این زندگی رو دست خوردم
1591
16
- ذاکر: امیر کرمانشاهی
- سبک: شور
- موضوع: فاطمیه
- مناسبت: شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
- سال: 1399
من از این زندگی رو دست خوردم
دلم رو تا ته بن بست بردم
ولی هر جوری بود اومدم اینجا
بقیشو دیگه به تو سپردم
اومدم بگم منو نکنه رها کنی
همه با هم اومدیم نکنه سوا کنی
وقتی گریه میکنم نزدیکتم آقا
بخشش از بزرگتره کوچیکتم آقا
به من تو روضه مادر شیر میداد
غمت آرامش خواب شبم بود
من اسم خودمو بلد نبودم
ولی اسمت همیشه رو لبم بود
بدیمو به روم نیار نذار آبروم بره
زده مادرم حسین به تو زلفمو گره
من از این سیاهیا دست بر نمیدارم
دستمو رها نکن خیلی گرفتارم
شنیدم روی خاک افتاده بودی
پیش زینب سر تو رو بریدن
یه عمره با شنیدن گریه کردم
شنیدن کی بود مانند دیدن
مادرت نشسته بود توی قتلگاه تنگ
میزدن تو رو همه با عصا و تیر و سنگ
اونقده غریب شدی خنجر کشیدن روت
کربلا مدینه شد با زخم رو پهلوت
************
دلم رو تا ته بن بست بردم
ولی هر جوری بود اومدم اینجا
بقیشو دیگه به تو سپردم
اومدم بگم منو نکنه رها کنی
همه با هم اومدیم نکنه سوا کنی
وقتی گریه میکنم نزدیکتم آقا
بخشش از بزرگتره کوچیکتم آقا
به من تو روضه مادر شیر میداد
غمت آرامش خواب شبم بود
من اسم خودمو بلد نبودم
ولی اسمت همیشه رو لبم بود
بدیمو به روم نیار نذار آبروم بره
زده مادرم حسین به تو زلفمو گره
من از این سیاهیا دست بر نمیدارم
دستمو رها نکن خیلی گرفتارم
شنیدم روی خاک افتاده بودی
پیش زینب سر تو رو بریدن
یه عمره با شنیدن گریه کردم
شنیدن کی بود مانند دیدن
مادرت نشسته بود توی قتلگاه تنگ
میزدن تو رو همه با عصا و تیر و سنگ
اونقده غریب شدی خنجر کشیدن روت
کربلا مدینه شد با زخم رو پهلوت
************
نظرات
نظری وجود ندارد !