حسین سیب سرخی

تو زمینگیری و من بی کس و یارم زهرا

2412
16
تو زمینگیری و من بی کس و یارم زهرا
خوب بنگر گره افتاده به کارم زهرا
چقدر پیر شدی خانم هجده ساله
حق بده تاب ندارد دل زارم زهرا

خانه ام مقتل تو بوده و من شاهد قتل
با چه رو پای در این خانه گذارم زهرا
همدم چاهم و هم صحبت نخلستانم
بسکه آزرده از این شهر و دیارم زهرا

مرد خیبر جلوی بسترت افتاده زمین
بعد تو کاش منم جان بسپارم زهرا
من صف اول هر غزوه به میدان رفتم
ولی اندازه تو زخم ندارم زهرا

یک دل سیر بگو هرچه دلت می خواهد
یک دل سـیر برای تو ببارم زهرا
تو قدت خم شده یا چشم علی دید خطا
خجل از قد تو با دیده تارم زهرا

کفنت را جلوی چشم علی باز نکن
که در آورده عزای تو دمارم زهرا
شب به شب مجلس ختمیست خصوصی اما
نه سر قبر تو بالای مزارم زهرا

این دست به پهلو زدنت میکنه پیرم
تنهام نذاری فاطمه بی تو میمیرم
کاشکی میشد جای تو من آتیش بگیرم

خودت میدونی خاطره چقدر عزیزه
پاشو نذار زندگیمون بهم بریزه
چی بگم از آتیش و از میخی که تیزه

چقدر شلوغ دور و برت آتیش گرفته بال و پرت
نفس نفس نزن ماه علی
زدن تو رو پیش حسنت جای غلافه روی تنت
چی اومده سرت پناه علی

چشماتو رو علی نبند چراغ خونم
چه دردی داری میکشی دردت به جونم
زهرا دعا کن بعد تو زنده نمونم

گریه نکن برا علی صدات میگیره
دل تموم آسمون برات میگیره
عجل وفاتی رو نخون دعات میگیره

تو ماه نیمه جون منی تو شعله ها صدام میزنی
تموم زندگیم فدای تو
شکسته بازوی تو ولی تویی تموم عمر علی
یکی دو تا که نیست زخمای تو
************

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش