حسین سیب سرخی

خوندم از روی بحار چندین ماه آزگار

1760
14
خوندم از روی بحار چندین ماه آزگار
اشک ریختی لیل و نهار یا بضعه النبی
از داغ روح الامین حالت شد زار و حزین
حیدر هم خونه نشین یا بضعه النبی

در اوج غربت و بی قراری یارالی مادر
غیر علی کسی رو نداری یارالی مادر
اشک تو از جفای سقیفه است یارالی مادر
غصب فدک به پای سقیفه است یارالی مادر
یاس پیمبر یارالی مادر
هستی حیدر یارالی مادر

خوندم از روی بحار کوچه بی راه فرار
چشماتم تیره و تار یا بضعه النبی
طبق یک قول صحیح علامه گفته صریح
سیلی زد مرد وقیح یا بضعه النبی

اشکاتو ریخته شهر مدینه یارالی مادر
با تو یه عمره قهره مدینه یارالی مادر
مردای این محل مگه مُردن یارالی مادر
با ضرب سیلی حقتو خوردن یارالی مادر

خوندم از روی بحار مردم با داد و هوار
میدادن دربو فشار ای وای مادرم
علامه گفته چنین سربسته میگم همین
در افتاد روی زمین ای وای مادرم

شد قتلگاه تو در و دیوار یارالی مادر
وای از حرارت نوک مسمار یارالی مادر
آتیش زبونه میکشه ای وای یارالی مادر
داره به خونه میکشه ای وای یارالی مادر

خوندم از روی بحار جوری زد مردک هار
خوردی به سنگ جدار یا بضعه النبی
این مقتل مستنده قنفذ نزدیک اومده
چندین بار ضربه زده یا بضعه النبی

با دست بسته حیدرو بردن یارالی مادر
بازو شکسته حیدرو بردن یارالی مادر
لعنت به این اراذل هتاک یارالی مادر
این لکه های خون چیه رو خاک یارالی مادر
************

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش