حسین سیب سرخی

کیستم من فاطمه محبوبه جان آفرینم

1658
15
کیستم من فاطمه محبوبه جان آفرینم
جنه الاعلای قرب رحمه للعالمینم
لیله القدری که کس غیر از خدا قدرش نداند
معنی انا فتحنای امیرالمومنینم

مادر پیغمبران از شخص آدم تا محمد
بانوی ملک خدا در آسمانها و زمینم
از ازل پیشانی توحید را بودم ستاره
تا ابد انگشتر ختم رسالت را نگینم

ذات حق کرده اراده تا که باشد یک حسینش
ور نه ریزد تا صف محشر حسین از آستینم
آن جناب مریم عذرا و این یکتا مسیحش
این من و این یازده عیسای عیسی آفرینم

راستی رکن همه ارکان عالم کیست حیدر
در حقیقت من همان رکن امام راستینم
این عجب نبود چو پا در عرصه محشر گذارم
عفو جوشد از یسار و رحمت آید از یمینم

سجده و والشمس و واللیل دخان و عادیاتم
کوثر و تطهیر و قدر و فجر و نور و یا و سینم
هم به سیرت مصطفی فرموده در شانم فداها
هم به صورت گفته صورت آفرینم آفرینم

در حقیقت عبد حق خوانده سپس گویید مدحم
گرچه فوق مدح خلق اولین و آخرینم
گاه میخوانند حورم گاه می‌گویند انسان
هرچه باشم بهتر از آن هر چه هستم فوق اینم

عصمتم زهدم عفافم کعبه ام رکنم طوافم
مام نفس مطمئنه قلب تقوا جان دینم
نی عجب گر چشم حق در من بیند روی حق را
نیستم هرگز خدا اما خدا را جانشینم

مرتضی در من خدا را دید با چشم خدایی
من خدا را دیده ام هر گاه حیدر را ببینم
شب که همچون کوکب دُری جمالم می درخشد
تا فلک انوار ثارالله خیزد از جبینم

هم نبوت را یگانه چشمه عین الحیاتم
هم ولایت را فروزان آیت حق الیقینم
بهترین سادات عالم چار بانوی بهشتی
من میان چار سادات بهشتی برترینم

ایستادم روی پا چون کوه بر حفظ ولایت
سیل اگر سیلی زند آن نیستم کز پا نشینم
بسته دست حق زمام آسمان را در کمندم
کوردل دشمن که پشت در ستاده در کمینم

این حمایت از علی این ضربه های دست دشمن
آن شرار آتش و این خطبه های آتشینم
با وجود آنکه در راه علی اول شهیدم
پیش تر از من فدا گردید طفل نازنینم

یک مدینه دشمن و یک خانه آتش‌گرفته
کس نبود آن جا به جز دیوار و در یار و معینم
من که پیغمبر فداها گفت در حقم همانا
اولین یار فداکار امیرالمومنینم

دست دادم لیک بند از دست مولایم گشودم
تا بدانند اهل علم حامی حبل المتینم
من شدم نقش زمین بردند مولا را به مسجد
آه یا رب تا قیامت از امامم شرمگینم

من به یاری علی میثم مقاوم ایستادم
شد خجل مسمار آهن پیش عزم آهنینم
************

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش