روح الله بهمنی

دارم میرم از مدینه

1578
4
دارم میرم از مدینه
نفسای آخرمه

عکسِ علی و فاطمه
تو قابِ چشم تَرمه

من دیگه وقتِ رفتنه
فاطمه پارۀ تنمه

مدینه چه تاریکه، خدا
فاطمیه نزدیکه، خدا

(وای) 4
***

بیست و سه سال زحمتِ من
خدا کنه هَدر نره

دستِ علی بسته نشه
فاطمه پشتِ در نره

عمریه روزِ خوش ندیدم
خیلی من سختیا کشیدم

تو راهِ حق، دندونم شکست
روی سرم، خاکستر نشست

(وای) 4
***

افتاده رو سینم حسین
انگاری چشمام می‌بینه

اون روزی که یکی میاد
به روی سینش می‌شینه

وای از این اشک و تاب و تبم
حسینُ مِنّیه روی لبم

می‌سوزم از داغِ کرب‌وبلا
میره سرش روی نیزه‌ها

(حسین) 4
***

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش