هستی طاها، یاورِ بابا ماییم و اشک ماتم و شرارِ غربت داری میری ای، مادرِخوبم چیکار کنه زهرا با این همه مصیبت میری و، دلِ من بی شکیبه بر لبم ذکر اّمّ الیُّجیبه ای مادر، بابا خیلی غریبه ای مادر، بابا خیلی غریبه 3 ****** میری از اینجا، با قلبِ مضطر اشک چشام ز داغ تو روونه مادر تو شِعبِ غمها، چشای بابا مرثیهی فِراقت و میخونه بابا با یادت هر دلی غم نصیبه ای جانان درد جان بی طبیبه ای مادر بابا خیلی غریبه ای مادر، بابا خیلی غریبه 3 ****** یه روز میاد که،یه دختری هم میگه به اشک سرخ و سوزِ بیقرینه با چشمای تر،کنار بستر تو خونهی آتیش گرفتهی مدینه وادیِ محنت تو عجیبه اشکت از غصههای حبیبه ای مادر بابا خیلی غریبه ای مادر، بابا خیلی غریبه 3 ******