میسوزه روز به روز آب میشه سال به سال روضه یعنی اینکه بگن صارَ کالخیال روی شونه هاش ردّ خونه و بازم زیر لب روضه خونه و دیگه انگاری نمیمونه و ، آه آه که معلوم نمیشه، روز و شبش شد درو دیوار شاهد، تاب و تبش دعای خلصنی یارب، روی لبش۲ میگفت لحظه های آخر مادر مادر مادر بگو با موسی بن جعفر مادر مادر مادر 4 --- از فکر غصههاش میشم آشفته حال روضه یعنی اینکه بگن صار کالخیال زخمیِ تنش مثل مادر و روز به روز داره میشه پرپر و میسوزوندش میخِ رو در و ،آه آه که قلب رئوفش، پره غمه خیلی گریه کرده واسش، ولی کمه فاصلهاش دیگه با مادر، یه قدمه میگفت لحظه های آخر مادر مادر مادر بگو با موسی بن جعفر مادر مادر مادر --- ماهِ زندان ... شده کم کم قامتْ هلال روضه یعنی اینکه بگن صار کالخیال تشنه میشه و یاد کربلاس غرق غربت و غصه و بلاس یاد زنجیر پای بچه هاس آه زیر لب آروم صدا زد، پسرشو غربت و غم آخر سوزوند، جگرشو رفت و ندید روز آخر، دخترشو میگفت لحظه های آخر مادر مادر مادر بگو با موسی بن جعفر مادر مادر مادر -------------------------- کانون نغمه پردازان جوازنوکری