سه ماهِ که چشامو به چشم تو میدوزم تو توی تب میسوزی منم به پات میسوزم میری و جا میزاری آهِ دلِ زارت رو میشه نپوشی دیگه لباسِ گلدارت رو فضه رو صدا نکن مگه زینب تو نیست یاعلی بگو یهبار بروی پاهات بایست توی بسترت داری گلای لاله میکاری میبینمت، شبا تا صبح از دردِ پهلو بیداری وای، مادرم 4 ******* همش تو فکر اینم نباشی تارِ خونه بگو چه جوری بابا تابوت بیاره خونه لرزش دست و پات و ندیده بودم اینطور میکشی من رو با این هقهق زیرِ چادر سزای یه حوریه به خدا آتیش نبود اونیکه تو رو زده این چیزا حالیش نبود شبا تا صبح بیداری شبا تا صبح بیدارم به خدا روضه خونه خونِ روی دیوارم وای، مادرم 4