سحر شبهای ، توبه کارا اومد

[ بهمن عظیمی ]
سحر شبهای ، توبه کارا اومد
حاجت افطار ، روزه دارا اومد
یه جهان مدیون ، نمک نامش شد
کربلا شیرین از ، عسل جامش شد

خُلقش خود خود محمده / خَلقش شبیه احمده
عالم همه فدای نامشن / عمر همه سختیا سراومده

مهتاب - شبای تاره - دل و دلداره - آقامه
درمون - دل پردرده - خدایی مرده - آقامه


تا خدا خَلقش کرد ، جنت و تضمین کرد
فتبارک گفت و ، خودش و تحسین کرد
از ازل قائل شد ، واسه اون استثنا
بخشش بی حد رو ، به حسن داد یکجا

امشب همه دلا بهاریه / رحمت دوباره جاریه
خونش تنها امید سائلاس / توو این خونه کرم انحصاریه

فخر عالم لاهوته - جهان مبهوت - آقامه
توو محشر - دلم سرمسته - شفاعت دست - آقامه


فروغ شبهای ، بی قمر پیدا شد
امید نخلای ، بی ثمر پیدا شد
همه جا بارونه ، همه دنیا  سبزه
مقدم این مولود ، به جهان می‌ارزه

عشقش قناری ها رو کرده مست / حُبِّش توی دلم نشست
خاکِ زیر پاهاش معراجمه / نام حسن رو لب ملائکه ست

از عشقش - دلم لبریزه - چه شورانگیزه - آقامه
سلطانه - به مُلک قلبم - بدونه عالم - آقامه

منبع:موسسه ادبیات آیینی بی‌پلاک

نظرات