خبر آوردن در رحمت وا شد

[ حسین خدادی ]
خبر آوردن در رحمت وا شد - فاطمه مادر و علی بابا شد
برای دیدن حسن توو بین - جمع ملائک خدا دعوا شد

ای جانم ای جانم حسن

توی آغوش مادره / داره دل می‌بره
اونی که قربون صدقش / میره پیمبره
جبریل اومده داره / نازش رو می‌خره
پسر ارشد علی / غوغای محشره

ای جانم حسن ای جانم 2

 

فرشته‌ها دارن غزل می‌خونن - با مطلع خیر العمل می‌خونن
صدای تکبیر همه جا پیچیده - از هیبت شیر جمل می‌خونن

ای جانم ای جانم حسن

ضرباتش حیدریه / عجب محشریه
یه تنه واسه خودش / یه پا لشگریه
کار چشمای نافذش / فقط دلبریه
همه می دونن که حسن / چقدر مادریه

ای جانم حسن ای جانم 2

توی کرم داره عجیب آوازه - دوسش داریم بی حد و بی اندازه
این اعتقاد قلبی ماست آخر - شیعه براش یه روز حرم می‌سازه

ای جانم ای جانم حسن

به گداییش مفتخریم / از عالمی سریم
تا قیامت ما نوکر / اولاد حیدریم
پادشاه دو عالمیم / تا پشت این دریم
همه تحت عنایت / الطاف مادریم

ای جانم حسن ای جانم 2

منبع:موسسه ادبیات آیینی بی‌پلاک

نظرات