خاکِ عزا بر سر کنید

[ قاسم نعمتی ]
خاکِ عزا بر سر کنید   شالِ سیه در بر کنید
بادیدة گریانِ خود      یاریِ یک دختر کنید

واحیدرا واحیدرا
 
ای مهربان بابا مرو       غمدیده وتنها مرو
بی دخترت زینب بیا       مهمانیِ زهرا مرو

واحیدرا واحیدرا
 
کو مادرم یاری کند         از تو پرستاری کند
بر زخمِ تو مرهم نَهَد   خوردی زمین ،کاری کند

واحیدرا واحیدرا
 
شد قامتم پایِ تو خم     غم دیده ام بر رویِ غم
چون پهلویِ مادر چرا؟        زخمت نمی آید بهم

واحیدرا واحیدرا
 
احیا کنارِ بسترت       با گریه گیرد دخترت
با دستِ لرزانم پدر     قرآن گذارم بر سرت

واحیدرا واحیدرا

پاسخ امیرالمومنین به حضرت زینب (س)
 
کم گریه کن ای دخترم  آتش مزن بر پیکرم
تو گریه داری به پیش نازِ تو را من می‌خرم

وا زینبا وا زینبا
 
زینب پریشان می‌شوی مثلِ اسیران می‌شوی
دنبال راسی روی نی در کوفه مهمان می‌شوی
 
می بینمت بی یاوری در کوچه ها در به دری
روزی می اید دخترم  بر ناقه ها بی معجری

وازینبا وازینبا
 
از من جدایت می کنند  بی آشنایت می‌کنند
ناموسِ من در کوچه ها انگشت نمایت می‌کنند

وا زینبا وا زینبا
 
بال وپر ِ تو بشکند  غم پیکر تو بشکند
با ضربة سنگِ جفا کوفه سرت را بشکند

وازینبا وازینبا
 
داغِ تو امضا می‌خورد  این قامتت تا می‌خورد
مانند زهرا مادرت    بر چادرت پا می‌خورد

وا زینبا وازینبا
 
مهمان نوازی می کنند  فشایِ رازی می کنند
در پیش تو با گیسوی  حسین بازی می کنند

وازینبا وازینبا
 
داغِ حسین پیرت کند  از زندگی سیرت کند
از حنجری غرقِ به خون بوسه زمین گیرت کند

وازینبا وازینبا

منبع:اشعار قاسم نعمتی

نظرات