بیبی سکینه جانم فدایت سوزد چو شمعی دل در عزایت ای گوهر نایاب، کوکب و مهتاب، بضعۀ ارباب آه آه و واویلا... *** آرامِ جانِ خون خدایی تو یادگار کرببلایی تو نور دلهایی، جانِ بابایی، بنتُ الزهرایی آه آه و واویلا... *** تو دیده ای قامت خمیده تنِ پر از خون، سرِ بریده آه از ظلم اعدا، بعد از عاشورا، چه شد با شما آه آه و واویلا... *** دشمن به عترت کرده جسارت عترت کجا و رنج اسارت آه آل پیمبر، یک جمع کافر، روضۀ معجر آه آه و واویلا... ***