اومده ماه عزا

[ حسین روشنازاده ]
اومده ماه عزا / مشکی پوشیدم
الحمدلله که به / روضه رسیدم
زندگیمو واسهٔ / اربابم میدم

بابی انتَ - و امّی مولا
فداک نفسی - ابا عبدالله

خدا رو شاکرم راهم دادی بازم توی روضه
به اعمالم امیدی نیست؛ حساب کردم روی روضه
دلم وقتی می‌گیره رو میارم من سوی روضه // سوی روضه


هرکی هرجوری صدات / میزنه جانان
صلی الله علیکَ / ذبیحَ العطشان
میخونم به آذری / جان سنه قربان

تویی الگوی - حیاتم آقا
تویی کشتی - نجاتم آقا

نمیذاری که سرافکنده باشه اونکه شد نادم
برای عاقبت به خیری امضای توئه لازم
بخر ما رو مث سردارِ دلهای ما حاج قاسم // حاج قاسم


اشکای ما رو از عرش / داره میبینه
پای درد و دلامون / زهرا میشینه
نگرانی ما ام/سال اربعینه

میشه باز آقا - اربعین باشم
میون زوا-رِ حرم جاشم

بیام با خانوادم پا برهنه پایه به پایه
هوای گرم ظهر و استراحت زیر یک سایه
بگن خدّام «هلابیکم یا زوار» بینِ مشایه // مشایه

منبع:موسسه ادبیات آیینی بی‌پلاک

نظرات