مهدی رسولی

رفتن یاران داد از غم تنهایی

1606
15
رفتن یاران داد از غم تنهایی
رفت است از دست پایان شکیبایی
رفتن ماندن لطف انچه تو اندیشی
شمشیر یا مشک حکم آنچه تو فرمایی
یک تنه تمام لشکر حسینم
تحت امر مقتدای عالمینم
اِنی اُحامی عَن دینی
****
مولا دارم گرچه قدحی در دست
اما هستم از باده عشقت مست
بردم از یاد لب تشنگی خود را
سقا دیده بر هر چه به جز تو بست
ساقی ام که مشک من شده سبویم
این سبو بود تمام آبرویم
اِنی اُحامی عَن دینی
****
گفتن ماهت در دام بلا افتاد
گفتن آخر سرو تو ز پا افتاد
باشد نذر خاک قدمت مولا
در راه تو دستی که جدا افتاد
تا که من نفس میان سینه دارم
بی امان به سوی خیمه ره سپارم
اِنی اُحامی عَن دینی
mohjat_net

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش