حنیف طاهری

در شکنج زلف جانان پیچ و تاب من تویی

1365
6
در شکنج زلف جانان پیچ و تاب من تویی
ماه کوچک در طواف آفتاب من تویی
شرط ایثار و وفا هرگز به سن و سال نیست
کودک شش ماهه من همرکاب من تویی
موج هل مِن ناصِرم پیچیده در گوش زمان
آن که در گهواره میگوید جواب من تویی
با لب خشکیده سبحان الذی اَسری بخوان
ای کمان ابروی من قوسین و قاب من تویی
خطبه خون و شهادت داشت هفتاد و دو فصل
آخرین فصل دعای مستجاب من تویی
یک غزل در عاشقی گفتم که عالم گیر شد
ای غزال آسمانی بیت ناب من تویی
بهترین ها را به گلچین داده ام در کربلا
شاهد زیبای حسن انتخاب من تویی
دامن قنداقه ات سبز است و چشمانت سیاه
پرچم سرخ و سپید انقلاب من تویی
گرچه هر گل را بُود بویی ولی در این چمن
بین هفتاد و دو گل عطر گلاب من تویی
برده آرام و قرارت را عطش اما هنوز
مایه آرامش قلب رباب من تویی
حاجت اتمام حجت نیست در این ظهر داغ
غنچه خاموش من فصل الخطاب من تویی
پرده بردار از شهادت ای بهشت آرزو
جلوه ناب جمال بی حجاب من تویی
خواب دیدم ماهی لب تشنه در غرقاب خون
ای گلویت رنگ گل تعبیر خواب من تویی
با زبان تشنه احساس مرا فریاد کن
راستی وقت غروب است از شفق هم یاد کن
شاعر: محمد جواد غفورزاده (شفق)
mohjat_net

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش