حنیف طاهری

سر آمد شام غم هایم مه عیدم کجا بودی

1311
3
سر آمد شام غم هایم مه عیدم کجا بودی
شب ارامشم صبح امیدم کجا بودی
سفر انقدر طولانی نگفتی دختری داری
نمیدانی چه بعد از عمه پرسدیم کجا بودی
مغیلان چیست میدانی فقط این را بگو عمه
ز پایم دانه دانه خار میچیدم کجا بودی
نه لالایی نمی خواهم دگر اما در این مدت
که من از درد یک شب هم نخوابیدم کجا بودی
نبودی زجر کاری کرد حتی گفتنش سخت است
به خود پیچیدم از ان درد پیچیدم کجا بودی
نمیخواهم بگویم که کجا رفتم نمی خواهم
بپرسم از تو در بازار چرخیدم کجا بودی
نمیخواهد بگویی که کجا رفتی نمی خواهم
که زا خاکستر گیسوت فهمیدم کجا بودم
به زحمت روی پنجه ایستادم در میان بزم
خودم با چشم خود دیدم خودم دیدم کجا بودی
***
دیشب خواب بابا رو دیدم دوباره
نوری بهشتی دیدم بر چهره داره
وقتی به نزدیک بابا رسیدم
دیدم ملائک به دورش بی شماره
بابا بابا بابا بابا
بابا برام حرف بزن پس اکبرت کجاست
بابا برام حرف بزن آب آورت کجاست
بابا جواب رو بده انگشترت کجاست
با نیزه اومد سر تو پس پیکرت کجاست
mohjat_net

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش