محمدحسین پویانفر

عشق تکرار آدم و حواست

1684
6
عشق تکرار آدم و حواست
سیب ممنوعه بهشت خداست
عشق یک واژه جدیدی نیست
سرنوشت قدیمی دنیاست
مثل یک ماه اول ماه است
گاه پیدا و گاه ناپیداست
نسل ما نسل عاشق اند اصلا
عاشقی شغل خانواده ماست
عشق مشق شب بزرگان است
مثل سجاده ای که رو به خداست
مشق این روزگار ابالفضل است
صد و سی و سه بار ابالفضل است
آسمان جلوه ای اگر دارد
از نماز شب قمر دارد
شب میلاد تو همه دیدند
نخل ام البنین ثمر دارد
آمدی و حسین قادر نیست
از نگاه تو چشم بر دارد
كوری چشم ابتران حسود
چقدر فاطمه پسر دارد
ای رشید علی نظر نخوری
شهر چشمان خیره سر دارد
باب حاجات كعبه خیرات
بر تو و قد و قامتت صلوات
ای نسیم پر از بهار علی
ماه در گردش مدار علی
چقدر مشكل است تشخیصت
تا كه تو میرسی كنار علی
با تو یك رنگ دیگری دارد
شجره نامه تبار علی
دومین حیدر ابوطالب
صاحب غیرت و وقار علی
به شما میرسد ذخیره طف
همه ارث ذوالفقار علی
ای علمدار و سر پناه حسین
حضرت حمزه سپاه حسین
خشک سال قدیم دنیا من
جستجو های پشت دریا من
تو بر این خاك ها بكش دستی
اگر این خاك زر نشد با من
سر سال است مرد مسكینم
مكش از دست خالی ام دامن
چقدر فاصله است ای دریا
از مقام ظهور تو تا من
تو بزرگ قبیله آبی
تو غدیری فراتی اما من
خشكسالم كویر بی آبم
روزگاریست تشنه می خوابم
كمرت جایگاه شمشیر است
لب تو جایگاه تكبیر است
سر ما را بزن همین امروز
صبح فردا برای ما دیر است
هیچكس رو به روت نیست مگر
آنكسی كه ز جان خود سیر است
سیزده ساله حیدری كردی
پسر شیر بیشه هم شیر است
گیرم افتاده است روی زمین
دست تو باز هم علمگیر است
پسر شاه لافتی عباس
ای جوانی مرتضی عباس
از نگاه كبوتری وارم
به مقام تو غبطه می بارم
سر من را اگر بگیری باز
به دو ابروی تو بدهكارم
ارمنی هم اگر حساب كنی
دست از تو بر نمی دارم
بده آن مشك پاره خود را
تا برای خودم نگه دارم
بی سبب نیست گریه چشمم
حسرت صبح علقمه دارم
با تمامی شور و احساسم
آرزومند كف العباسم
زلف ما را ز مشك وا نكیند
لب ما را از آن جدا نكنید
پای ما را به جان خالی مشك
در حریم فرات وا نكنید
دست بر زیرتان نمی آرد
آب ها این همه دعا نكنید
تیر ها روی این تن زخمی
خودتان را به زور جا نكنید
تازه طفل رباب خوابیده
جان آقا سر و صدا نكنید
تا كه از مشك پاره آب چكید
رنگ از چهره رباب پرید
شاعر: علی اكبر لطیفیان
***
یا غیاث المستغیثین کاشف الکرب الحسین
با تو دارم عهد دیرین کاشف الکرب الحسین
ای برایم عشق تو دین کاشف الکرب الحسین
زندگی شد با تو شیرین کاشف الکرب الحسین
رحمتِ الله بر شیر حلال مادرم
شکر حق ساعت به ساعت من ابالفضلی ترم
ای مسیحای مسیحا معجزاتت محشر است
هرکه بر آقایی ات ایمان ندارد کافر است
بین اصحاب الحسین شأن تو چیزی دیگر است
آب دور قبر تو از آب زمزم بهتر است
آب هزار و چهارصد سال است سرگردان توست
غرق دریای وفا و غیرت و ایمان توست
سیدی هستم گدای روز و ماه و سال تو
ماه من یک عمرم کارم گشته استهلال تو
من همان هستم که مستم میکند تمثال تو
گریه بر تو مال من من هرچه دارم مال تو
گریه بر تو گریه بر داغ حسین فاطمه است
روضه گودال اصلا ابتدایش علقمه است
این زمانه ناگهان با کوفیان همدست شد
دست دشمن باز شد تا جسم تو بی دست شد
پای کوبان لشکری از حال و روزت مست شد
دوره ات کردند لشکر هر مفر بن بست شد
کینه ها از مرتضی داده چه کاری دست تو
آه عجب تیری نشسته بین چشم مست تو
ابن ملجم با عمودی فرق حیدر را شکست
بشکند دستش الهی بی هوا سر را شکست
هلهله ها حرمت سردار لشکر را شکست
این زمین خوردن دوباره قلب مادر را شکست
مشک پاره پاره سیرت کرد از این زندگی
بر زمین افتاد علم مردی تو از شرمندگی
یک طرف زهرای اطهر بر سر و سینه زنان
یک طرف آقا نشسته پای جسمت قد کمان
یک طرف آسوده خاطر حرمله شمر و سنان
یک طرف چشم انتظاری رباب نیمه جان
یک طرف از ترس میپیچد به خود صاحب علم
یعنی آقا زنده میماند که برگردد حرم
از حرم تا علقمه آقا تو را میزد صدا
آه در آن هلهله زهرا تو را میزد صدا
با پیمبر از نجف مولا تو را میزد صدا
دل پریشان زینب کبری تو را میزد صدا
آه سر لشکر بمان اوضاع لشکر خوب نیست
حضرت باب الحوائج حال خواهر خوب نیست
ذکر آقا میشود هل من معین بی تو نرو
شاهزاده میشود ویران نشین بی تو نرو
سنگ باران میشود ناموس دین بی تو نرو
میخورد در کوچه ها زینب زمین بی تو نرو
تو نباشی بی حیایی ها فراوان میشود
با حرم برخورد مانند کنیزان میشود
شاعر: محمد حسین رحیمیان
mohjat_net

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش