یاران تو هزار مصیبت کشیده اند
1707
11
- ذاکر: حاج منصور ارضی
- سبک: شعر اول
- موضوع: شب و روز عاشورا
- مناسبت: شب دهم محرم
- سال: 1399
یاران تو هزار مصیبت کشیده اند
اما غم تو را سر مویی ندیده اند
تنها شنیده ایم هر آنچه تو دیده ای
تو دیده ای که جد تو را سر بریده اند
از مقتل زیارات ناحیه روشن است
شیب الخضیب را مکرر کشیده اند
گاهی به جسم جد غریبت نشسته اند
گاهی به چکمه روی تن او دویده اند
انگشت را بخاطر انگشتری به حرص
با خنجری که کند شده بد بریده اند
تو گفته ای که گریه ی خون میکنی
از بس که عمه های تو تهمت شنیده اند
گفتی شبانه روز فقط گریه میکنم
از بس که آل فاطمه غربت چشیده اند
این بی حیا ارازلِ اوباش بارها
مظلومه را به نیش زبان ها گزیده اند
در راه کوفه بعضی از این پست فطرتان
از یک دگر به قهقهه زیور خریده اند
اجداد طاهرین تو رأسُ الحسین را
یا در تنور یا که سر نیزه دیده اند
خوش آن سحر که کنی از حرم ظهور
بینی مدافعان حرم سر رسیده اند
اما غم تو را سر مویی ندیده اند
تنها شنیده ایم هر آنچه تو دیده ای
تو دیده ای که جد تو را سر بریده اند
از مقتل زیارات ناحیه روشن است
شیب الخضیب را مکرر کشیده اند
گاهی به جسم جد غریبت نشسته اند
گاهی به چکمه روی تن او دویده اند
انگشت را بخاطر انگشتری به حرص
با خنجری که کند شده بد بریده اند
تو گفته ای که گریه ی خون میکنی
از بس که عمه های تو تهمت شنیده اند
گفتی شبانه روز فقط گریه میکنم
از بس که آل فاطمه غربت چشیده اند
این بی حیا ارازلِ اوباش بارها
مظلومه را به نیش زبان ها گزیده اند
در راه کوفه بعضی از این پست فطرتان
از یک دگر به قهقهه زیور خریده اند
اجداد طاهرین تو رأسُ الحسین را
یا در تنور یا که سر نیزه دیده اند
خوش آن سحر که کنی از حرم ظهور
بینی مدافعان حرم سر رسیده اند
نظرات
نظری وجود ندارد !