حاج منصور ارضی

حجاج رسیدند به دنبال حسین

1329
9
حجاج رسیدند به دنبال حسین
مبهوط تماشا شده اند آل حسین
انگار دگرگون شده احوال حسین
خاکی شده بد جور پر و بال حسین
با اشک به سجده رفته بر درگه عشق
در کرب و بلا وادی و منزلگه عشق
ره باز کنید آمده فخر دو سرا
باید که بنازد به خودش کرب و بلا
از راه رسیده است ناموس خدا
آن دختر شیرین سخن آل عبا
دردانه شاه آمده بر شانه ماه
لا حول و لا قوه الا بالله
در حال خوش کودکی اش رفته به خواب
شش ماهه ارباب در آغوش رباب
میچرخد عمو دور حرم مثل عقاب
هستند تمام مشکها مملوء آب
یک لحظه گلوی کوچکی تشنه نماند
در کل مسیر کودکی تشنه نماند
رحمت به ابالفضل و به جود و کرمش
رحمت به نگاه نافذ و محترمش
آرامش زینب شده با هر قدمش
هستند حسینیان به زیر علمش
طفلان حرم که مست عطر یاس اند
آرام همه در کنف عباس اند
این قافله عشق پیمبر دارد
بوی نفس حضرت مادر دارد
در معرکه ها شیر دلاور دارد
یک مرد به نام علی اکبر دارد
در هر نفسی بود رکاب زینب
باید به علی گفت نقاب زینب
حال همه را گفته ام اما زینب
روزش شده در کرب و بلا همچون شب
جانش ز غم و غصه رسیده است به لب
افتاد از آه و گریه کردن در تب
بر هر دو لب حسین چشمش را دوخت
با روضه هاهنا دل زینب سوخت
میگفت حسینش غم عظمی اینجاست
داغی که از آن سوخته طه اینجاست
آن ذبح که گفتند فدینا اینجاست
ای خواهر من جدایی ما اینجاست
پایان ندهد به اشتیاق من و تو
هر چند که اینجاست فراق من و تو
ای خواهر من کشته امیال شوم
از تشنگی ام خسته و بی حال شوم
مذبوح و شهید ته گودال شوم
زیر سم ده اسب لگد مال شوم
پیراهن خونی مرا غصب کنند
بالای سنان راس مرا نصب کنند
باید که جفا ببینی و صبر کنی
سر های جدا ببینی و صبر کنی
یک کرب و بلا ببینی و صبر کنی
گودال مرا ببینی و صبر کنی
باید که بلا را بپذیری بروی
باید که بدون من اسیری بروی
شاعر: محمدجواد شیرازی
mohjat_net

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش