گفتی بگو غماتو من گفتم
1825
2
- ذاکر: محمدرضا بذری
- سبک: زمینه
- موضوع: حضرت رقیه (س)
- مناسبت: شب سوم محرم
- سال: 1399
گفتی بگو غماتو من گفتم
درد دلم رو با تو من گفتم
گفتن نداره موهای سوخته
هرچی بوده و براتو من گفتم
بابا خدا بد نده نگفتی که چی سرت اومده
بابا خدا بد نده کی با خیزرون به لبهات زده
بابا بمیرم برات
کنج خرابه چشمامو بستم
دیگه منو ببر خیلی خستم
اونقد که دیگه میدونم حتی
مییفته عروسک از دستم
بابا کبوده تنم برا گریه نفس نفس میزنم
بابا نگاه کن منم سرت رو بذار روی دامنم
بابا خدا بد نده نگفتی که چی سرت اومده
بابا خدا بد نده کی با خیزرون به لبهات زده
بابا بمیرم برات
خیلی غم تو این دختر خورده
دیدی که شدم امروز سر خورده
اون مجلس حروم آشوبم کرد
خیلی به منو عمم بر خورده
بابا عمومو میخوام اذیت شدم تو بازار شام
بابا بریده صدام رد سنگ و چوب روی دست و پام
بابا چی شد اون نگات خرابه نشین شدن بچه هات
بابا غمت توی چشات منو میکشه بمیرم برات
بابا بمیرم برات
***
درد دلم رو با تو من گفتم
گفتن نداره موهای سوخته
هرچی بوده و براتو من گفتم
بابا خدا بد نده نگفتی که چی سرت اومده
بابا خدا بد نده کی با خیزرون به لبهات زده
بابا بمیرم برات
کنج خرابه چشمامو بستم
دیگه منو ببر خیلی خستم
اونقد که دیگه میدونم حتی
مییفته عروسک از دستم
بابا کبوده تنم برا گریه نفس نفس میزنم
بابا نگاه کن منم سرت رو بذار روی دامنم
بابا خدا بد نده نگفتی که چی سرت اومده
بابا خدا بد نده کی با خیزرون به لبهات زده
بابا بمیرم برات
خیلی غم تو این دختر خورده
دیدی که شدم امروز سر خورده
اون مجلس حروم آشوبم کرد
خیلی به منو عمم بر خورده
بابا عمومو میخوام اذیت شدم تو بازار شام
بابا بریده صدام رد سنگ و چوب روی دست و پام
بابا چی شد اون نگات خرابه نشین شدن بچه هات
بابا غمت توی چشات منو میکشه بمیرم برات
بابا بمیرم برات
***
نظرات
نظری وجود ندارد !