محمدرضا بذری

برگشتی از حج واجبو

1625
7
برگشتی از حج واجبو
رفتی سوی دیر راهب و
دق دادی ام المصاءب
وای حسین

پنجه رو رمل صحرا زدی
تشنه دل و به دریا زدی
پیش زینب دست و پا زدی
وای حسین

حجکم مقبول سعیکم مشکور
میزدن با سنگ به سرت از دور

رخت احرامت خاک این صحراست
حاجی زینب رو سرت دعواست

قتلگاه دریای خون شده
پیکرت نیزه بارون شده
موهای تو پریشان شده
وای حسین

عطر تنت از صحرا میاد
دشمنت سمت زن ها میاد
صدای آه زهرا میاد

وای حسین
چی اومد سر تو
همه ی هستم
جلوی چشمام رفتی از دستم

صحبت نعل تازه میکردن
پیرهنت رو اندازه میکردن
*
شاعر: باقی زاده
***

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش