شب تا صبح میخونم برات لالایی من پای این نیزه تو اون بالایی آروم جون رباب با لالایی مادر بخواب ببین به یاد توئه هر کی بنوشه یک قطره آب بخواب کنار عمو خواب فراتو ببین منم دعات میکنم سرت نیفته زمین لالالالا گل عطشان و خسته سرت رو نیزه دار رو نیزه بسته **** دشمن پیش چشم من آب مینوشه گهوارت رو دیدم داره میفروشه امون از این قافله همسفره با من حرمله به من نشونت میده رأس تو رو از این فاصله من از گهواره تو محاله دل بِبُرم دیگه آروم نمیشم محاله آب بخورم لالالالا عزیز خُفته رو نی چه بزرگه برای این گلو نی **** داغ کام خشکت منو سوزونده جای تیغ آفتاب رو چهرت مونده چشای باز عموت دوخته شده به زخم گلوت به نیزه دارت میگم باباتو بیاره روبروت لبات تکون میخوره داری صدام میکنی وقتی زمین میخورم داری نگام میکنی لالالالا گلم آروم میگیره رو گلوی بریدش جای تیره *** mohjat_net