سید مجید بنی فاطمه

هم پریشان حسینم هم پریشان حسن

1362
5
هم پریشان حسینم هم پریشان حسن
ای به قربان حسین و ای به قربان حسن
روز اول مادرم چشمان من را نذر کرد
این کی آن حسین و این یکی آن حسن
هر شبی که فاطمه بر روضه ها مان میرسد
هست گریان حسین و هست گریان حسن
نه که دنیا دینمان را هم کریمان میدهند
من که ایمان دارم از اول به قران حسن
زیر ایوان نجف دیدم که روزی میرسد
یا حسن جان مینویسم زیر ایوان حسن
هر کجا رفتم دیدم کار دست مجتباست
بشکند دستم نباشد گر به دامان حسن
نه که تنها این دو شب کل محرم میشویم
شب به شب تکیه به تکیه باز مهمان حسن
قاسمش وقتی به میدان زد حسین آهسته گفت
میرود جان حسین و میرود جان حسن
نعره شد ان تنکرونی فانا بن المجتبی
تیغ را چرخاند و گفت این است توفان حسن
شد حسن یک ضربه زد ازرق همانجا شد دو تا
نعره زد عباس ای جانم به قربان حسن
روضه های ما همه لطف امام مجتباست
شکر هر شب میرود در زیر باران حسن
پیش زهرا آبرو داری کنیم و آوریم
هی گلاب و دسته گل یاد یتیمان حسن
mohjat_net

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش