گفتم به خود یا که خبر از ما نداری
1396
3
- ذاکر: سید مجید بنی فاطمه
- سبک: شعر روضه
- موضوع: حضرت رقیه (س)
- مناسبت: شب سوم محرم
- سال: 1399
گفتم به خود یا که خبر از ما نداری
یا که خیال دیدن ما را نداری
حالا که از راه امدی فهمیده ام که
هر شب تو می خواهی بیایی پا نداری
دور از من و عمه کجا ها رفته ای که
یک جای سالم در سرت حتی نداری
اما پر از زخم و جراحت هم که باشی
زیبا ترین بابای دنیا تا نداری
بعد از تو باید سوخت در هرم یتیمی
بعد از تو باید ساخت بابا با نداری
با دختر تو دختران شام قهرند
با طعنه می گویند تو بابا نداری
من را به همراهت ببر تا که بفهمم
تو دوست داری دخترت را یا نداری
mohjat_net
یا که خیال دیدن ما را نداری
حالا که از راه امدی فهمیده ام که
هر شب تو می خواهی بیایی پا نداری
دور از من و عمه کجا ها رفته ای که
یک جای سالم در سرت حتی نداری
اما پر از زخم و جراحت هم که باشی
زیبا ترین بابای دنیا تا نداری
بعد از تو باید سوخت در هرم یتیمی
بعد از تو باید ساخت بابا با نداری
با دختر تو دختران شام قهرند
با طعنه می گویند تو بابا نداری
من را به همراهت ببر تا که بفهمم
تو دوست داری دخترت را یا نداری
mohjat_net
نظرات
نظری وجود ندارد !