سیدرضا نریمانی

شب بارون شب گریه شب شستن گناهاست

1463
22
شب بارون، شب گریه، شب شستن گناهاست
شب مهربونیِ تو، شب قدر روسیاهاست

این همه گدا دوباره، با امید اومده امشب
صابخونه دلش نمیاد، ماهارو راه نده امشب

از همه رونده و مونده، باز به تو پناه آوردم
به امید بخشش تو، کوهی از گناه آوردم

دست خالیم‌و دوباره، پیش تو بالا میگیرم
اگه این بارم نبخشی، بهتره برم بمیرم

بدم و میون خوبات، میدونم جایی ندارم
اما تا منم ببینی، چندتا واسطه میارم

به دل سوخته‌ی زینب، به لبای خشک ارباب
به سرِ خونی عباس، منِ روسیاه‌و دریاب

الهی بِه‌علیٍ، الهی بِه‌علیٍ، الهی بِه‌علیٍ
********

دست‌هایش ز تن جدا شده بود
گیسویش روی مَشک وا شده بود

تا دلِ اَبرویش تَرَک برداشت
جگر مَشک بوریا شده بود

چهره‌اش غرق خونِ فرقش بود
چقدر شکلِ مرتضی شده بود

حرمله باز هم هدف زده بود
بین چشمش سه‌شعبه جا شده بود

کارِ زانو نبود از بس تیر
سهمگین مثل نیزه‌ها شده بود

********

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش