حسین محمدی فام

با صد جلالت و شرف و عزت و وقار

1241
0
با صد جلالت و، شرف و، عِزت و وقار
آمد به دشت ماریه ناموس کِردگار

فرشِ زمین به عرش مُباهات میکند
گر روی خاک پای گُذارد "ملک سوار"

چه ناقه ای چه ناقه نشینی چه محملی
مریم رکاب گیر و خدیجه است پرده دار

حتی حسین تکیه بر این شانه میزند
خِلقت زنی ندیده بدین گونه استوار

بیش از همه خدای، مباهات میکند
که شاهکار خِلقت او کرده شاهکار

تا هست مُستدام حسین است مستدام
تا هست پایدار حسین است پایدار

کوهی اگر مقابل او قد عَلم کند
مانند کاه میشود و میرود کنار

با خشم خویش مِیمنه را میزند زمین
با چشم خویش مِیسره را میکند شکار

آنگونه که علی به نجف اعتبار داد
زینب به دشت کرب و بلا داد اعتبار

پنجاه سال، فاطمه‌ی اهل بیت بود
زینب که هست، فاطمه هم هست ماندگار

تا اینکه فرشِ راه کُند، بالِ خویش را
جبریل پای ناقه نشسته به انتظار

حتی هزار بار بیایند کربلا
زینب پِی حسین می آید هزار بار

کارِ تمام لشکریان زار میشود
زینب اگر قدم بِگذارد به کارزار

روز دهم قرار خدا با حسین بود
اما حسین زودتر آمد سرِ قرار

محمل که ایستاد جوانان هاشمی
زانو زدند یک به یک آنهم به افتخار

اُفتاد سایهی قد و بالاش روی خاک
رفتند از کنارِ همین سایه هم کنار

طفلان کاروان همه والشمس و والقمر
مردان کاروان همه واللیل و والنهار

عَبدند ، عبد گوش به فرمان زینبند
از پیرمرد قافله تا طفلِ شیرخوار

رفتند زیر سایه‌ی عباس یک به یک
با آفتاب غنچه گل نیست سازگار

از این به بعد هیچ نمازی شکسته نیست
وقتی قدم گذاشته زینب به این دیار

از فرش تا به عرش چه خاکی به سر کنند
بر روی چادرش بنشیند اگر غبار

از خواهری چو زینبِ کبری بعید نیست
معجر به پای این تنِ عریان کُند نثار

یک عده، گوشواره ولی دختر علی
یک گوشِ پاره برد از اینجا به یادگار

خیلی زدند تـا شود، اما تکان نخورد
سَر خم نمیکند به کسی کوهِ اقتدار

او که فرار کرد، عدو از جلالتش
فریاد میزند که علیکُنّ بِالفرار

ترسم که انبیاء بیفتند بر زمین
دستی اگر خدایِ نکرده به گوشوار

پرده نشین کوفه، بیابان نشین شده
با دخترِ بتول چه ها کرد روزگار!

قومی که پاسِ مَحملشان جبرئیل داشت
گَشتند بی عِماری و محمل، شترسوار

آن بانویی که سایه او هم حجاب داشت
با رفت و آمد سرِبازارها چه کار؟!

چشم طنابهای اسارت به دست اوست
زینب به شام رفت ولیکن به اختیار

دریک محله زخم زبان خورد بی عدد
دریک محله سنگ گران خورد بیشمار

دردی به درد طعنه شنیدن نمیرسد
یا رب مکن عزیز کسی را بدان دچار

علی اکبر لطیفیان

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش