سیدرضا نریمانی

بعد از پدر حالا نگارم را گرفتن

1816
5
بعد از پدر حالا نگارم را گرفتن
از من تمام روزگارم را گرفتن

از این جدایی جا من بر لب رسیده
هستیِ من، تاب و قرارم را گرفتن

انگار قسمت نیست وصل ما دوباره
در ساوه شوق بی‌شمارم را گرفتن

امّا خیالت تخت هر جایی رسیدم
خویشان و نزدیکان کنارم را گرفتن

حالم بد است امّا خدا رو شکر در قم
با مهربانی حال زارم را گرفتن

با احترام و عزّت و شوکت کمی از
این بارِ غمهایی که دارم را گرفتن

حتی زمان پر زدن از این قبیله
مردم همه دور مزارم را گرفتن

در شام امّا خواهری مضطر چنین گفت
یارب ببین دار و ندارم را گرفتن

بالا و پایین رفتن از ناقه چه سخت است
وقتی همه ایل و تبارم را گرفتن

نیمی ز معجر سوخت نیمی را کشیدن
اصلا تمام اعتبارم را گرفتن

در گوشِ من مانده صدای ذوالجناحش
میگفت با نیزه سوارم را گرفتن

**********
سرش رو اشقیا میبرّن

چقدر بی حیا میبرّن
بمیرم از قفا میبرّن

پیش چشم زهرا میبرّن
شکسته شد سبوی ارباب

وقتی نشست به روی ارباب
تو پنجه‌هاشه موی ارباب

دشنه رو زد گلوی ارباب
دریای خونه گوداله

حسین کُشونه گودال
نشسته روی زانو

مادر میون گودال
**********

غرق خونِ گلوش میکردن
با لگد پشت رو میکردن

عوض پیرُهن نامردا
تنشو نیزه پوش میکردن

شد قطعه قطعه جون ارباب
همدم خاک و خون ارباب

میاد به زیر نعلِ اسبا
صدای استخون ارباب

یکی به پهلو میزد
یکی به بازو میزد

حالا برای غارت
سنان به شمر رو میزد

*************
اَما فیکم مسلم

مگه بینتون مسلمونی نیست
اَما فیکم مسلم

به خدا این رسم مهمونی نیست
چه بی‌ هوا زدنت

چه بی حیا زدنت
زدند و باز خندیدن

به دست و پا زدنت
**********

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش