حسن حسینخانی

این جا مسیر كوچه ‌ها خوب است خوب است

1568
8
این جا مسیر كوچه‌ها خوب است خوب است
وقتی نگاه مردها خوب است خوب است

حالا كه احوالِ رضا خوب است خوب است
از بس فنا گردیده‌ام من در برادر

در كوچه‌ها با حالِ بیمارم نبردند
وقتی رسیدم سمتِ بازارم نبردند

این معجری را كه سرم دارم نبردند
اینجا چه شأنی دارد این معجر برادر

ای كاش مرغی را كسی بی پَر نبیند
جسمِ برادر را كسی بی سر نبیند

هر كس ببیند كاش كه خواهر نبیند
افتاده روی تلّ خاكستر برادر

نه تو جسارت دیده‌ای نه من جسارت
نه تو اسارت دیده‌ای نه من اسارت

نه تو به غارت رفته‌ای نه من به غارت
پس ما دو تا، قربان آن خواهر برادر

با نیزه‌ای تا شاه را از حال بردند
یك یك تماماً رو سویِ اموال بردند

هر آنچه را كه بود در گودال بردند
تسبیح، عبا، عمامه، انگشتر برادر

ای سایۀ بالا سر خواهر، برادر
ای جانِ از جانِ خودم بهتر، برادر

خواهر همان احساسِ مادر بر برادر
دارم برایت می‌شوم مادر برادر

ای سوره، چشمی بر منِ آیه بیانداز
یعنی نگاهی هم به همسایه بیانداز

یك بار دیگر بر سرم سایه بیانداز
بر خواهرانش سایه دارد هر برادر

چیزی به غیر از چشم تر دارم؟ ندارم
از گوشۀ زندان خبر دارم؟ ندارم

اصلاً نمی‌دانم پدر دارم؟ ندارم؟
دیدم كمالات پدر را در برادر

از جانب زُلفت صبایی میفرستی؟
با التماس من دعایی میفرستی؟

دارالشِفای من دوایی میفرستی؟
افتاده‌ام در گوشۀ بستر برادر

************
شاعر: علی اکبر لطیفیان

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش