مبین ز فاطمیه شورشی در عالم نیست
1251
3
- ذاکر: حاج منصور ارضی
- سبک: شعر روضه
- موضوع: فاطمیه , حضرت زهرا سلام الله علیها
- مناسبت: شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
- سال: 1396
مبین ز فاطمیه شورشی در عالم نیست
به روضه راه ندارد کسی که مَحرم نیست
اگر مصائب زهرا نبود میگفتم
غمی عظیمتر از ماتم مُحرم نیست
دوباره سفرهی اشک و به لطف صاحب عزا
برای اهل مصیبت غذا و نان کم نیست
هزار شکر که در روضهی خصوصی تو
نشستهایم و به تن جز لباس ماتم نیست
دلم به لطف تو پیوند خورده با روضه
مرا ببخش که این رشته،گاه محکم نیست
مگر تو گریه کنی زخم دست و پهلو را
به درد فاطمه جز گریهی تو مرحم نیست
بیا بگو که نیوفتاد بین کوچهی تنگ
بیا بگو که رخش نیلی و قدش خم نیست
این اشک که خود گوشهای از رحمت زهراست
عرض ادب کوچکما ساحت زهراست
آن کس که پیمبر به دو دستش زده بوسه
او اُم اَبیهای نبی حضرت زهراست
فضه که خودش مَحرم اسرار الهی است
فخرش شده این رتبه که در خدمت زهراست
پاهای ورم کرده و چشمان پر از اشک
در وقت عبادات و دعا خصلت زهراست
نان پختن زهرا دل ما را علوی کرد
بنده شدن ما اثر برکت زهراست
فردا که خلائق همه در حال فرارند
امید دل ما نظر رحمت زهراست
نگذاشت علی بی کس و بییار بماند
آرامش حیدر نفس راحت زهراست
بستند در خانه به رویش همهی شهر
این گوشهای از درد و غم و غربت زهراست
خورشید پر از نور علی از چه گرفته
این سایه دگر چیست که بر صورت زهراست
*********
به روضه راه ندارد کسی که مَحرم نیست
اگر مصائب زهرا نبود میگفتم
غمی عظیمتر از ماتم مُحرم نیست
دوباره سفرهی اشک و به لطف صاحب عزا
برای اهل مصیبت غذا و نان کم نیست
هزار شکر که در روضهی خصوصی تو
نشستهایم و به تن جز لباس ماتم نیست
دلم به لطف تو پیوند خورده با روضه
مرا ببخش که این رشته،گاه محکم نیست
مگر تو گریه کنی زخم دست و پهلو را
به درد فاطمه جز گریهی تو مرحم نیست
بیا بگو که نیوفتاد بین کوچهی تنگ
بیا بگو که رخش نیلی و قدش خم نیست
این اشک که خود گوشهای از رحمت زهراست
عرض ادب کوچکما ساحت زهراست
آن کس که پیمبر به دو دستش زده بوسه
او اُم اَبیهای نبی حضرت زهراست
فضه که خودش مَحرم اسرار الهی است
فخرش شده این رتبه که در خدمت زهراست
پاهای ورم کرده و چشمان پر از اشک
در وقت عبادات و دعا خصلت زهراست
نان پختن زهرا دل ما را علوی کرد
بنده شدن ما اثر برکت زهراست
فردا که خلائق همه در حال فرارند
امید دل ما نظر رحمت زهراست
نگذاشت علی بی کس و بییار بماند
آرامش حیدر نفس راحت زهراست
بستند در خانه به رویش همهی شهر
این گوشهای از درد و غم و غربت زهراست
خورشید پر از نور علی از چه گرفته
این سایه دگر چیست که بر صورت زهراست
*********
نظرات
نظری وجود ندارد !