حاج منصور ارضی

از غم دوری ات ای یوسف دل محزونم

1872
10
از غم دوری‌ات ای یوسف دل، محزونم
چه‌کنم با غم و با غصه‌ی روز افزونم؟!

بسته شد روزنه‌ی نور به رویم کم کم
زیر بار گنه و معصیتم، مدفونم

حق من بی‌سر و پایی است ولی لطف کن و
از سرِ سفره‌ات ای یار نکن بیرونم

ضعف کردم سرِ بخشیده شدن تا که خدا
به مناجات تو بخشید مرا، ممنونم

خونشان ریخت ولی پرچم یا فاطمه ماند
همه‌ی عمر به خون شهدا مدیونم

گفت زهرا به علی خوب شدم، گریه نکن
من فقط از غم تنها شدنت دلخونم

نگذارم ز سرت تار مویی کم بشود
با همین پیکر درهم شده و گلگونم

نگرانم بروم خشک شود کام حسین
سالیانی است که از غربت او محزونم

*********

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش