سیدرضا نریمانی

پر شکسته به بالا نمیرسد هرگز

1000
12
پَرِ شکسته به بالا نمیرسد هرگز
تلاش می کند اما نمیرسد هرگز

کبوتری که هوایی نشد در این وادی
به آسمان تمنا نمیرسد هرگز

اگر اجازه نیابد که تا ابد مجنون
به سوی خانۀ لیلا نمیرسد هرگز

چنان مقام به عشاق میدهد الله
به فکر مردم دنیا نمیرسد هرگز

مقام و سلطنت و پادشاهی عالم
به پایِ رعیتی ما نمیرسد هرگز

و بی ولای تو و خانواده ات آقا
کسی به عالم معنا نمیرسد هرگز

بدون گوشۀ چشم تو شیعه در محشر
به خاک بوسیِ زهرا نمیرسد هرگز

مسیحِ آل محمّد، مسیحِ زهرایی
به گرد پای تو عیسی نمیرسد هرگز

پرم به شوق هوای تو وا شده آقا
کبوتر تو به سویت رها شده آقا

*************
زمان مستی ما انتها ندارد که

مریضِ عشق تو بودن دوا ندارد که
بهشت من تویی آقا، بهشت را چه کنم

بهشت بی گل رویت صفا ندارد که
نمیدهم به بهشت خدا حریم تو را

بهشت قدّ حریم تو جا ندارد که
فدای بنده نوازی و مهربانیِ تو

سرای لطف تو شاه و گدا ندارد که
کجاست حاتم طایی ببیند اینجا را

کسی شبیه تو دست عطا ندارد که
سرای توست پذیرای آرزومندان

کسی به قدر تو حاجت روا ندارد که
میان این همه القابِ نیک هیچ اسمی

صفای کنیۀ ابن الرضا ندارد که
تویی که آینۀ حی ذوالمَنَن خوانم

عزیز قلب رضایی تو را حسن خوانم
***********

امام عسکری آقا، امیر مولانا
دو دست خالی ما را بگیر مولانا

گدای نیمۀ شب بین این گذر هستم
بیا و توشه بده بر حقیر مولانا

نگاهِ روشن خود را ز ما دریغ مکن
منم به دام نگاهت اسیر مولانا

به نفس سرکش و طغیان گرم نگاهی کن
دعا نما که شوم سر به زیر مولانا

بگو به ما، وسطِ بِن کَتُ السوا چه شد
که بوسه زد به قدوم تو شیر مولانا

بصیرتی بده آقا که راه کج نروم
تویی تو آینۀ یا بصیر مولانا

به کوریِ همۀ دشمنان، خدای کریم
نوشته نام تو را از غدیر مولانا

تویی که چشمۀ نابِ معارفی آقا
کمالِ سیر و سلوکِ هر عارفی آقا

*************
هر آنچه ناز فروشی تو مشتری هستم

میان صحن تو دنبال نوکری هستم
دعای بالِ قنوتم که مستجاب شدم

که تحت رایت عشقم پیمبری هستم
هزار مرتبه مدیون ربّنای توام

اگر که شیعۀ مجنونِ حیدری هستم
به انقلاب و نام خمینی همیشه محتاجم

به یادِ خون شهیدان کوثری هستم
چه منّتی به سر من نهاده دست شما

که تابعِ سخن ناب رهبری هستم
شباهتی است میانِ دل من و دل تو

شباهتی است که مثلِ تو مادری هستم
به روز حشر کِشم نعره های مستانه

که من غلام غلامان عسکری هستم
مجیر آلِ رسولی مدد ابالمهدی

فروغ چشم بتولی مدد ابالمهدی
************

عطش میان حرم رود نیل می گردد
سرشک دیدۀ ما سلسبیل می گردد

کسی که زائر قبرِ غریبتان باشد
میان آتش غمها خلیل می گردد

ندارد هیچ تعجب که در کنار شما
کبوتر حرمت جبرئیل می گردد

به حج نرفته ای امّا طواف درگاهت
هزار حج خدا بی بدیل می گردد

به حلقه های ضریحی که نیست در حرمت
دل شکستۀ زائر دخیل می گردد

دوباره پای برهنه به جاده می آییم
به سوی صحن و سرایت پیاده می آییم

************
چقدر پای برهنه، چقدر دیدۀ تر

دویده بین بیابان، دویده بین گُذر
چقدر پای برهنه ز خانوادۀ تو

چقدر پای ورم کرده با دلی مضطر
چقدر پای برهنه علی زمین افتاد

چقدر خورده زمین همره علی، مادر
چقدر پای برهنه علی خجالت داشت

نه از مدینه، خجالت کشید از همسر
غم مدینه فزون شد، به کربلا آمد

چقدر پای برهنه دوید یک دختر
رسید و دید برادر تنش برهنه شده

رسید و دید دگر پشت و رو شده پیکر
میان طور چرا چکمه پوش آمده است

چرا هنوز لگد می خورد تنِ بی سر
پدر که رفت به جای تمام خواهرها

به روی خارِ مغیلان دوید یک دختر
اگر چه پای برهنه هزار غم دارد

ولی امان زِ موی دختران بی معجر
*************

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش