سیدرضا نریمانی

سامرا باز با صفا شده اي

2123
23
سامرا باز با صفا شده‎اي
در حريمت برو بيا داري

اربعين پا به پايِ كرب و بلا
زائر و دسته‎ي عزا داري

باز هم گنبد طلائي تو
مثل مشهد ز دور معلوم است

همه دانند زير اين گنبد
مَدفن دو امام معصوم است

معرفت حُكم مي‎كند اينجا
وقت گريه به رسم جود و كرم

همه يادي كنيم اين شبها
از تمام مدافعان حرم

تا ابد يادمان نخواهد رفت
راه ما در مسير عاشوراست

در كنار دعاي صاحبمان
امنيت زير سايه‎ي شهداست

همه دلخوشيه ما اين است
لااقل يك حسن حرم دارد

صبح و ظهر و غروب سُفره بِپاست
بس‎كه صاحب حرم كرم دارد

اهلِ بيت رسول اين ايام
به غم وغصه‎ها اسير شدند

راستي بين بچه‎هاي علي
اين حسن‎ها چه زود پير شدند

چشم خود باز كرد و باگريه
پسر خويش را نگاهي كرد

دست انداخت دور گردن او
لب او را روي لبش آورد

زير لب گفت: الوداع پسرم
بعداز اين موسم جدائي هاست

اين بيابان نشيني ماها
همه‎اش ارث مادرت زهراست

بعد از آن‎كه زدند مادر را
جاي او كنج بيت الاحزان شد

شادي از خانواده‎ي ما رفت
بيت الاحزان شبي كه ويران شد

عصمت الله پُشت در افتاد
پاي دشمن به خانه‎اش واشد

آنقدر با قلاف كوبيدند
استخوان‎هاي بازويش تا شد

محسن بي گناه را كُشتند
داد ز صديقه را در آوردند

فِضه و جَد ما به پشت در
جسم شش ماهه دفن ميكردند

تشنه ي قدري آب بودم من
لب عطشان من تكان مي‎خورد

كِي به پيش نگاهت اي بابا
لب من چوبِ خيزران مي خورد

عمه‎ات هست و مادرت هم هست
نه ميان نگاه‎هاي حرام

واي از ماجراي بزم شراب
واي از ازدحام شهر شام

آستين ها حجاب سر ميشد
بين آن گير و دار در بازار

چه كسي ديده است دعواي
زن و يك نيزه دار در بازار

*********
شاعر: قاسم نعمتي

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش