سیدمهدی میرداماد

بيا كه آتش دل خانه از بنا سوزاند

1888
29
بيا كه آتشِ دل خانه از بنا سوزاند
بيا كه چشم مرا سيل گريه‎ها سوزاند

هنوز پيرُهنِ مشكي‎ات عوض نشده
كه داغ هاي پدر آمد و تو را سوزاند

تو را كنار خودش خواند و گفت مي‎سوزم
بيا كه زهر مرا بي‎تو بي صدا سوزاند

نفس نمانده كه آتش كشيده بر جگرم
جگر نمانده كه با هر نفس مرا سوزاند

بگير بر سر دامانِ خود سرم را باز
كه ذره ذره مرا ياد كربلا سوزاند

*********

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش