میثم مطیعی

شبای اشک و مناجات اومده

1680
27
شبایِ اشک و مناجات اومده
دوباره دلم به ميقات اومده

اين شبا با اميد عنايت و
کَرمِ مادر سادات اومده

اومده دلم با اشک و التماس
ميونِ اين دلای خداشناس

اگه اينجا خدايی نشه دلم
پس پناهگاه گنه‌کارا کجاس؟

اومدم با کوله‌باری از گناه
با دلی آلوده و رويی سياه

اومدم تا ميونِ خوبات يه شب
بنده‌ی بی‌پناهو، بدی پناه

(ای که مرا خوانده‌ای، راه نشانم بده
گوشه‌ای از کربلا، جا و پناهم بده)

***
اومدم بهت بگم خيلی بَدم

به تمومِ دنيا جز تو رو زدم
امّا اين دفعه به عشقِ بندگی

در خونه‌ی تو مولا اومدم
اونقده رئوفی و بنده‌نواز

رد نمیشه پيشِ تو دست نياز
اومدم تا بچشونی به دلم

لذّت عبادت و ذکر و نماز
چشم من گواهِ احوال منه

رو سياهيم، مالِ اعمال منه
امّا پَر زدم اگه تا مهمونيت

عشقِ فاطمه پَر و بال منه
آره من بَدم ولي يادم دادی

بدونِ معطّلي يادم دادی
وقتی که سرشتی آب و گلمو

يادته علي علي يادم دادی
گفتی مي‌خوام هميشه با من باشی

به دور از درد و غم و محن باشی
به کارت گره نمی‌اُفته اگه

هميشه در پناه حسن باشی
اگه حرفِ عشقت اومده وسط

من می‌خوام برای تو باشم فقط
دستمو بذار تو دستای حسين

شبيه شهيدا تا آخر خط
يه نگاش حلاّل مشکلاتمه

اشکِ روضه‌هاش آبِ حياتمه
دنيا و آخرتم غم ندارم

تا حسين سفينةُ النجاتمه
منم اون کبوتر امام رضا

که ميام از سفرِ امام رضا
ايشالا روزیِ اين شبام بشه

آخرش يک نظر امام رضا
کاش می‌شد جامون تو آسمون باشه

گوشه‌ی محرابِ جمکرون باشه
کاش می‌شد دلای ما هر نيمه‌شب

همسفر با صاحب‌الزّمون باشه
يه سحر بريم پيشِ امام رضا

يه سحر بريم به سمت کربلا
بشه روزيمون بازم سر بذاريم

رویِ شش‌گوشه‌ی ارباب باوفا
يه سحر بريم بهشتِ عالمین

بشينيم ميونِ بين‌الحرمين
دورِ صحن باصفاش طواف کنيم

تا نفس داريم بگيم حسين حسين
راهی‌شيم با اشک و آه و زمزمه

سمتِ مرقد اميرِ علقمه
اونجا که شبای جمعه می‌پيچه

پایِ سرداب، بویِ ياس فاطمه
اونجا نوکريمونو نشون بديم

دلمونو دستِ روضه‌خون بديم
اگه اُفتاد نگامون به قتلگاه

روی تلّ‌زينبيه جون بديم...
روا می‌شه دیگه حاجت علی

شد شبِ آخر غربت علی
همه جمع شدن کنار بسترش

رسیده وقت وصیّت علی
نکنه غافل شید از حال یتیم

بکشید دستی رویِ بال یتیم
نکنه بی‌علی تو خرابه‌ها

بره بر باد همه آمال یتیم
نکنه یه وقتی با یاد باباش

غریبونه بشه بارونی چشاش
نکنه سیر بشه از زندگی و

بشه عجّل وفاتی تنها دعاش
***

شاعر: یوسف رحیمی

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش