کیستم من گوهر ده بحر نور کبریایم
1788
15
- ذاکر: سیدمهدی میرداماد
- سبک: شعر مدح
- موضوع: امام حسن عسکری (ع)
- سال: 1395
کیستم من گوهر ده بحر نور کبریایم
آفتاب سامره، روشنگر ملک خدایم
آسمان معرفت را در زمین شمسالضحایم
کعبهام، رُکنم، مقامم، مروهام، سَعیم، صَفایم
منظر حسن خدا مصباح انوارالهُدایم
من ابوالمهدی امام عسکری ابنالرضایم
***
من همان دریای نور استم که نور از آن دمیده
دین و دانش را خدا در موج موجم پروریده
در درونم گوهر نابی چو مهدی آفریده
انتهایم را به جز چشم خدا چشمی ندیده
بشنوید ای آسمانیها زمینیها صدایم
من ابوالمهدی امام عسکری ابنالرضایم
***
چارده معصوم گل پیداست از باغ جمالم
نیست آگه از جلالم، غیر ذات ذوالجلالم
تشنگان چشمۀ توحید را آب زلالم
بندهام اما چو حی بیمثالم، بیمثالم
فیض بخش عالمی از شهر «سرّ من رآ»یم
من ابوالمهدی امام عسکری ابنالرضایم
***
من علیِبنجوادِبنرضا را نور عینم
پیشتر از عالم خلقت هدایت بوده دینم
گر چه در سنّ شبابم پیر خلق عالمینم
هم محمّد، هم علی، هم مجتبایم، هم حسینم
هم بوَد زهد و کمال و عصمت خیرالنسایم
من ابوالمهدی امام عسکری ابنالرضایم
***
پیشتر از خلقتم بر چشم عالم نور دادم
بر همه شورآفرینان تا قیامت شور دادم
پاسخ موسیبنعمران را به کوه طور دادم
حاجت ارباب حاجت را ز راه دور دادم
همچو اجدادم ز خلق عالمی مشکل گشایم
من ابوالمهدی امام عسکری ابنالرضایم
***
من به شهر سامره خود کعبۀ اهل یقینم
پر زند همچون کبوتر در حرم روح الامینم
حاجت کونین میبارد چو باران ز آستینم
حضرت مهدی پذیرایی کند از زائرینم
مهر و مه گیرند نور از گنبد و گلدستههایم
من ابوالمهدی امام عسکری ابنالرضایم
***
حضرت هادی از اوّل دید چون حُسن تمامم
خنده زد بر روی زیبا و «حسن» بگذاشت نامم
همچو فرآن بود روی سینۀ بابا مقامم
خود امام ابن امام ابن امام ابن امامم
دختر پاکِ یشوعا، همسر پاکیزه رایم
من ابوالمهدی امام عسکری ابنالرضایم
***
جلوۀ معلوم و نامعلوم رادیدند در من
سرِّ هر مفهوم و نامفهوم را دیدند در من
انتقام خون هر مظلوم را دیدند در من
فاش گویم چهارده معصوم را دیدند در من
چهارده معصوم نورم، بلکه خود وجه خدایم
من ابوالمهدی امام عسکری ابنالرضایم
***
گر چه ویران کرد دست شوم دشمن تربتم را
لطف حق افزود بین خلق عالم عزّتم را
تا قیامت او نگهدار است عصر دولتم را
بار دیگر دید دشمن قدر و جاه و رفعتم را
خشت خشت قبر ویران گشته ام گوید ثنایم
من ابوالمهدی امام عسکری ابنالرضایم
***
مهر ما در قلب ابناء بشر پایان ندارد
هر که مهر ما ندارد، در حقیقت جان ندارد
و آنکه شد بیگانه با آل علی ایمان ندارد
درد بغض ما به جز خشم خدا درمان ندارد
ای خوشا آن کس که گوید مدح، چون «میثم» برایم
من ابوالمهدی امام عسکری ابنالرضایم
شاعر: غلامرضا سازگار
***
آفتاب سامره، روشنگر ملک خدایم
آسمان معرفت را در زمین شمسالضحایم
کعبهام، رُکنم، مقامم، مروهام، سَعیم، صَفایم
منظر حسن خدا مصباح انوارالهُدایم
من ابوالمهدی امام عسکری ابنالرضایم
***
من همان دریای نور استم که نور از آن دمیده
دین و دانش را خدا در موج موجم پروریده
در درونم گوهر نابی چو مهدی آفریده
انتهایم را به جز چشم خدا چشمی ندیده
بشنوید ای آسمانیها زمینیها صدایم
من ابوالمهدی امام عسکری ابنالرضایم
***
چارده معصوم گل پیداست از باغ جمالم
نیست آگه از جلالم، غیر ذات ذوالجلالم
تشنگان چشمۀ توحید را آب زلالم
بندهام اما چو حی بیمثالم، بیمثالم
فیض بخش عالمی از شهر «سرّ من رآ»یم
من ابوالمهدی امام عسکری ابنالرضایم
***
من علیِبنجوادِبنرضا را نور عینم
پیشتر از عالم خلقت هدایت بوده دینم
گر چه در سنّ شبابم پیر خلق عالمینم
هم محمّد، هم علی، هم مجتبایم، هم حسینم
هم بوَد زهد و کمال و عصمت خیرالنسایم
من ابوالمهدی امام عسکری ابنالرضایم
***
پیشتر از خلقتم بر چشم عالم نور دادم
بر همه شورآفرینان تا قیامت شور دادم
پاسخ موسیبنعمران را به کوه طور دادم
حاجت ارباب حاجت را ز راه دور دادم
همچو اجدادم ز خلق عالمی مشکل گشایم
من ابوالمهدی امام عسکری ابنالرضایم
***
من به شهر سامره خود کعبۀ اهل یقینم
پر زند همچون کبوتر در حرم روح الامینم
حاجت کونین میبارد چو باران ز آستینم
حضرت مهدی پذیرایی کند از زائرینم
مهر و مه گیرند نور از گنبد و گلدستههایم
من ابوالمهدی امام عسکری ابنالرضایم
***
حضرت هادی از اوّل دید چون حُسن تمامم
خنده زد بر روی زیبا و «حسن» بگذاشت نامم
همچو فرآن بود روی سینۀ بابا مقامم
خود امام ابن امام ابن امام ابن امامم
دختر پاکِ یشوعا، همسر پاکیزه رایم
من ابوالمهدی امام عسکری ابنالرضایم
***
جلوۀ معلوم و نامعلوم رادیدند در من
سرِّ هر مفهوم و نامفهوم را دیدند در من
انتقام خون هر مظلوم را دیدند در من
فاش گویم چهارده معصوم را دیدند در من
چهارده معصوم نورم، بلکه خود وجه خدایم
من ابوالمهدی امام عسکری ابنالرضایم
***
گر چه ویران کرد دست شوم دشمن تربتم را
لطف حق افزود بین خلق عالم عزّتم را
تا قیامت او نگهدار است عصر دولتم را
بار دیگر دید دشمن قدر و جاه و رفعتم را
خشت خشت قبر ویران گشته ام گوید ثنایم
من ابوالمهدی امام عسکری ابنالرضایم
***
مهر ما در قلب ابناء بشر پایان ندارد
هر که مهر ما ندارد، در حقیقت جان ندارد
و آنکه شد بیگانه با آل علی ایمان ندارد
درد بغض ما به جز خشم خدا درمان ندارد
ای خوشا آن کس که گوید مدح، چون «میثم» برایم
من ابوالمهدی امام عسکری ابنالرضایم
شاعر: غلامرضا سازگار
***
نظرات
نظری وجود ندارد !