حاج محمود کریمی

نبودی ببینی به سلسله ما را

2408
22
نبودی ببینی به سلسله ما را
قحط مهر و وفا را، بام و سنگ جفا را، بر سر ما

تو بر نی بودی گریه‌كنان، من به زخم زبان روی ناقه نشسته
با دو دست بسته، با سر بشكسته، دیده دریا

ای ركابم پای تو، ای برادر جان
رفتی و شد مركبم ناقه عریان

بعد عباست شده زینب آواره
با اسیران آمده جامه ها پاره

ز جا خیز و بنشین برابر زینب
سایه سر زینب ای برادر زینب نور دیده

ببینی تا رخسار مرا حال زار مرا
آمد از ره خواهر مثل مرغ بی پر

نی که مثل مادر قد خمیده
بس که دیدم در برم روی هفده سر

پوستی بر استخوان مانده از خاکستر
گر ببینی جسم من میزنی بر سر

پرسی از من زینبی یا تویی مادر
باور نمیکنم که رسیدم کنار تو

باور نمیکنم منو خاک دیار تو
یک اربعین گذشته و من پیرتر شدم

یک اربعین اسیر بلایم، بلای عشق
یک اربعین دچار فراقم، دچار تو

یک اربعین دویده ام و زخم دیده ام
دنبال ناله های یتیمان زار تو

یک اربعین به گریه من خنده کردن
لب های قاتلان تو و نیزه دار تو

یک اربعین به جای همه سنگ خورده ام
یک اربعین شده بدنم سنگسار تو

یک اربعین به روی سرم شعله ریختن
با معجری که سوخت رسیدم کنار تو

مثل رباب مثل همه تارتر شده
چشمان خسته ی من چشم انتظار تو

روز تولدم که زدم خنده بر لبم
باورم نداشتم که شوم سوگوار تو

با تیغ و تیر و دشنه تو را بوریا کنند
با سنگ و تازیانه مرا داغدار تو

یادم نمی رود به لبت آب آب بود
یادم نمی رود بدن غرق خار تو

مانده صدای حرمله در گوش من هنوز
وقتی که نیزه زد به سر شیرخوار تو

حالا سرت کجاست که بالای سر روم
گریم برای زخم تن بی شمار تو

من نذر کردم که بخوانم در علقمه
صد فاتحه برای لب تک سوار تو

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش