کربلایی نریمان پناهی

در علقمه صدا به صدا هم نمی‌رسد

1784
11
در علقمه صدا به صدا هم نمی‌رسد
آخر چرا امید و پناهم نمی‌رسد

بیرون خیمه منتظرش مانده‌ام ولی
باور نمی‌کنم به نگاهم نمی‌رسد

این جا به روی من همه شمشیر می‌کشند
وقتی به داد و ناله و آهم نمی‌رسد

دشمن به فکر حمله فتاده است تا شنید
عبّاس من به جمع سپاهم نمی‌رسد

گفتم به زینبم که زمان اسارت است
دیگر به خیمه‌ها گواهم نمی‌رسد

کم کم غروب روز دهم می‌رسد زِ راه
امّا زمان رویت ماهم نمی‌رسد

من گریه می‌کنم همگی خنده می‌کنند
در علقمه صدا به صدا هم نمی‌رسد

شاعر: محمد حسن بیات لو
***

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش