خنده بر پاره گریبانی مان میکردند
1838
9
- ذاکر: کربلایی نریمان پناهی
- سبک: واحد
- موضوع: اسارت
- سال: 1395
خنده بر پاره گریبانی مان میکردند
خنده بر بی سر و سامانیمان میکردند
پشت دروازۀ ساعات معطل بودیم
خوب آمادۀ مهمانیمان میکردند
از سر کوچۀ بی عاطفه تا ویرانه
سنگ را راهی پیشانیمان میکردند
هر چه ما آیه و قرآن و دعا میخواندیم
بیشتر شک به مسلمانی مان میکردند
شرم دارم که بگویم به چه شکلی آن جا
وارد بزم طرب خوانیمان میکردند
بدترین خاطره آن بود که در آن مدّت
مردم روم نگهبانیمان میکردند
هیچ جا امنتر از نیزۀ عباس نبود
تا نظر بر دل حیرانیمان میکردند
شاعر: علی اكبر لطیفیان
***
خنده بر بی سر و سامانیمان میکردند
پشت دروازۀ ساعات معطل بودیم
خوب آمادۀ مهمانیمان میکردند
از سر کوچۀ بی عاطفه تا ویرانه
سنگ را راهی پیشانیمان میکردند
هر چه ما آیه و قرآن و دعا میخواندیم
بیشتر شک به مسلمانی مان میکردند
شرم دارم که بگویم به چه شکلی آن جا
وارد بزم طرب خوانیمان میکردند
بدترین خاطره آن بود که در آن مدّت
مردم روم نگهبانیمان میکردند
هیچ جا امنتر از نیزۀ عباس نبود
تا نظر بر دل حیرانیمان میکردند
شاعر: علی اكبر لطیفیان
***
نظرات
نظری وجود ندارد !