حسین جان چرا حرف رفتن اومد رو لب تو
1609
6
- ذاکر: حاج محمدرضا طاهری
- سبک: زمزمه
- موضوع: شب و روز عاشورا
- مناسبت: شب اول محرم
- سال: 1396
حسین جان چرا حرف رفتن اومد رو لب تو
حسین جان میترسم از این اشک نیمه شب تو
حسین جان وصیت نکن میمیره زینب تو حسین جان
میدونی یه روزم تحمل ندارم نباشی
میدونی چقدر سخت تو کوفه انگشت نما شی
میدونی هنوز زودِ از خونوادت جدا شی
حسین جان...
عزیزم دم اخری سختِ روت و ببوسم
عزیزم جلو تر از اون پنجه موت و ببوسم
عزیزم یه قولی بده که گلوت و ببوسم
عزیزم نگو که تو گودال به غارت میره پیرهن تو
نگو که با اسبای جنگی میان رو تن تو
نگو که میزارن یه خنجر زیر گردن تو
حسین وای...
دعا کن رو نیزه نبینم جیگر گوشه هام و
دعا کن نخندن به من تا دیدن گریه هام و
دعا کن نبینن شلوغی بازار شام و
دعا کن الهی نبینی اسیرم به دستم طنابه
الهی نبینی چقدر بی تو حالم خرابه
الهی نبینی که زینب تو بزم شرابه
حسین وای...
حسین جان میترسم از این اشک نیمه شب تو
حسین جان وصیت نکن میمیره زینب تو حسین جان
میدونی یه روزم تحمل ندارم نباشی
میدونی چقدر سخت تو کوفه انگشت نما شی
میدونی هنوز زودِ از خونوادت جدا شی
حسین جان...
عزیزم دم اخری سختِ روت و ببوسم
عزیزم جلو تر از اون پنجه موت و ببوسم
عزیزم یه قولی بده که گلوت و ببوسم
عزیزم نگو که تو گودال به غارت میره پیرهن تو
نگو که با اسبای جنگی میان رو تن تو
نگو که میزارن یه خنجر زیر گردن تو
حسین وای...
دعا کن رو نیزه نبینم جیگر گوشه هام و
دعا کن نخندن به من تا دیدن گریه هام و
دعا کن نبینن شلوغی بازار شام و
دعا کن الهی نبینی اسیرم به دستم طنابه
الهی نبینی چقدر بی تو حالم خرابه
الهی نبینی که زینب تو بزم شرابه
حسین وای...
نظرات
نظری وجود ندارد !