باباجون عزیزم
1918
14
- ذاکر: حنیف طاهری
- سبک: زمزمه
- موضوع: حضرت رقیه (س)
- مناسبت: شب اول محرم
- سال: 1396
بابا جون عزیزم
به من حق بده درد بازو بگیرم
بابا جون عزیزم
به من حق بده از تو من رو بگیرم
بابا جون عزیزم
به من حق بده دست به پهلو بگیرم
عزیزم
ببین اشک چشمم با زخمای گونه م رفیقه
عزیزم
بمیرم چقد زخم روی لب تو عمیقه
عزیزم
چقد سخت گذشت پای طشت طلا هر دقیقه، عزیزم
***
عزیزم نمیشه
ببینم که موهات سفیده نبارم
عزیزم نمیشه
دوباره تو رو روی پاهام بذارم
عزیزم نشد تا
برا زخم پای تو مرهم بیارم
عزیزم می دونم
که پاهات پر از تاول داغِ ریگه
عزیزم می دونم
که عمه به جا من برات قصه میگه
عزیزم می دونم
که حق داری نشناسی باباتو دیگه
عزیزم منم من
همون که روی نیزه زلفش رها بود
عزیزم منم من
همون که سرش توی طشت طلا بود
عزیزم منم من
همون که کنار تو توجمع نامحرما بود، عزیزم
عزیزم بمیرم
چه شبها که از خواب نازت پریدی
عزیزم بمیرم
چرا دست روی صورت من کشیدم
[سیلی گرفته قوت بینایی مرا
من تا شناسمت به رخت دست می کشم
دست عدو بزرگ تر از صورت من است ... ]
***
به من حق بده درد بازو بگیرم
بابا جون عزیزم
به من حق بده از تو من رو بگیرم
بابا جون عزیزم
به من حق بده دست به پهلو بگیرم
عزیزم
ببین اشک چشمم با زخمای گونه م رفیقه
عزیزم
بمیرم چقد زخم روی لب تو عمیقه
عزیزم
چقد سخت گذشت پای طشت طلا هر دقیقه، عزیزم
***
عزیزم نمیشه
ببینم که موهات سفیده نبارم
عزیزم نمیشه
دوباره تو رو روی پاهام بذارم
عزیزم نشد تا
برا زخم پای تو مرهم بیارم
عزیزم می دونم
که پاهات پر از تاول داغِ ریگه
عزیزم می دونم
که عمه به جا من برات قصه میگه
عزیزم می دونم
که حق داری نشناسی باباتو دیگه
عزیزم منم من
همون که روی نیزه زلفش رها بود
عزیزم منم من
همون که سرش توی طشت طلا بود
عزیزم منم من
همون که کنار تو توجمع نامحرما بود، عزیزم
عزیزم بمیرم
چه شبها که از خواب نازت پریدی
عزیزم بمیرم
چرا دست روی صورت من کشیدم
[سیلی گرفته قوت بینایی مرا
من تا شناسمت به رخت دست می کشم
دست عدو بزرگ تر از صورت من است ... ]
***
نظرات
نظری وجود ندارد !