آمدم بر درگهت از نو مسلمانم کنی
1201
2
- ذاکر: حاج سعید حدادیان
- سبک: شعر اول
- موضوع: امام حسین (ع)
- مناسبت: شب اول محرم
- سال: 1395
آمدم بر درگهت از نو مسلمانم کنی
با نگاه حضرتِ عباس، سلمانم کنی
آمدم چون حُر، بگریم از پشیمانی خود
آمدم تا از کرم، مشمولِ غفرانم کنی
آمدم تا چون زُهیر از دردمندانت شوم
آمدم تا با نگاه خویش، درمانم کنی
آمدم تا نغمۀ نعم الامیری سر دهم
آمدم تا روسپید و عطر افشانم کنی
آمدم تا با خروشِ جَنَّنی حُّبُ الحسین
از لباسِ عقلِ دور از عشق، عریانم کنی
آمدم تا از علی اکبر بگیرم خُلق خوش
تا نگینِ خاتمِ جمع جوانانم کنی
ای شهادت در ره دین تو، احلا من عسل
آمدم تا در شمارِ باده نوشانم کنی
آمدم در قتلگاه تو، پریشانت شوم
آمدم در جستجوی خویش حیرانم کنی
آمدم تا با گدایی از سه ساله دخترت
روزِ محشر در میان خلق، سلطانم کنی
آمدم دورِ سرِ اصغر بگردم تا سحر
آمدم پروانۀ آن شمع سوزانم کنی
آمدم تا جان نثارِ زینب کبری شوم
در دفاع از آن حرم، شاید که قربانم کنی
***
با نگاه حضرتِ عباس، سلمانم کنی
آمدم چون حُر، بگریم از پشیمانی خود
آمدم تا از کرم، مشمولِ غفرانم کنی
آمدم تا چون زُهیر از دردمندانت شوم
آمدم تا با نگاه خویش، درمانم کنی
آمدم تا نغمۀ نعم الامیری سر دهم
آمدم تا روسپید و عطر افشانم کنی
آمدم تا با خروشِ جَنَّنی حُّبُ الحسین
از لباسِ عقلِ دور از عشق، عریانم کنی
آمدم تا از علی اکبر بگیرم خُلق خوش
تا نگینِ خاتمِ جمع جوانانم کنی
ای شهادت در ره دین تو، احلا من عسل
آمدم تا در شمارِ باده نوشانم کنی
آمدم در قتلگاه تو، پریشانت شوم
آمدم در جستجوی خویش حیرانم کنی
آمدم تا با گدایی از سه ساله دخترت
روزِ محشر در میان خلق، سلطانم کنی
آمدم دورِ سرِ اصغر بگردم تا سحر
آمدم پروانۀ آن شمع سوزانم کنی
آمدم تا جان نثارِ زینب کبری شوم
در دفاع از آن حرم، شاید که قربانم کنی
***
نظرات
نظری وجود ندارد !