جواد مقدم

یه روزی میون همین کوچه ها

1383
5
یه روزی میون همین کوچه ها
یه پستی غرورش رو محکم شکست

نه تنها غرورش از اون ضرب دست
که گوشواره ی مادرش هم شکست

یه روزی میون همین کوچه ها
یه پروانه میسوخت بال و پرش

یه روزی جلو چشم باباش علی
لگد مال شد چادرِ مادرش

یه روزی جلوی همین خونه ها
در خونشون شد پر همهمه

به دست باباش بستند طناب
میومد صدا ناله ی فاطمه

حسن جان حسن جان حسن حان حسن
***

یه روزی به دست همون آدما
جلو چشم داداششو خواهرش

به ضرب لگد بین اون شعله ها
در خونه افتاد به رو مادرش

شدآخر براش تلخ ترین خاطره
زِ یادش نمیبرد اون لحظه رو

به پشت در افتاده بود مادرو
صدا میزد اون دم فقط فضه رو

هنوزم پس از طی این قرن ها
میدونن اینو اهل عالم همه

که هست روز قتلِ امامِ حسن
همون روز قتلِ بی بی فاطمه

حسن جان حسن جان حسن حان حسن
***

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش