سیدمهدی میرداماد

هَل مِن مبارز، یَا أیُّهَا النّاس

1283
1
هَل مِن مبارز، یَا أیُّهَا النّاس
آمد به میدان، شاگردِ عباس

پرپر نمی‌شود أمَّن یُجیب خوانده و مضطر نمی‌شود
تازه جوان شده اما که گفته او علی اکبر نمی‌شود

عباس می‌شود یعنی حریف او دو سه لشکر نمی‌شود
دوتا علمدارِ امام، دوتا دلیرِ صف شکن

عباس علمدارِ حسین، قاسم علمدارِ حسن
***

زهرا فضائل، حیدر شمائل
می‌تابد از دور، چون ماه کامل

جانم به هیبتش لرزیده یک سپاه به خود از ابهّتش
شیر نرِ حسن مادر نزاده است چنین قدر و قیمتش

او قاسم است یا سقّا به رزم آمده با این رشادتش
صدای حیدر در گلو، کلامِ حیدر در سخن

به لشگر دشمن زده، قاسم علمدارِ حسن
***

بی‌جوشن امّا، رزمش چه زیباست
وقتی رکابش، دستان مولاست

آهنگِ قافله إن تنکرونی‌اش که بپا کرده زلزله
قرآن مجتباست، هرضربه‌اش شبیهِ به آیاتِ نازله

أزرق که جای خود، حتی حریف او نشود تیرِ حرمله
وَ إن یکاد فاطمه‌ست، مدالِ روی پیرهن

عجب شکوه و هیبتی، قاسم علمدارِ حسن
***

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش